اناجیل واعمال رسولان رسالات پولس رسول رساله عبرانیان رساله یعقوب رسالات پطرس رسول رسالات یوحنا رسول رساله یهودا کتاب مکاشفه
انجیل متی رومیان افسسسیان دوم تسالونیکیان عبرانیان یعقوب اول پطرس اول یوحنا یهودا مکاشفه
انجیل مرقس اول قرنتیان فیلیپیان اول تیموتاوس دوم پطرس دوم یوحنا
انجیل لوقا دوم قرنتیان کولسیان دوم تیموتاوس سوم یوحنا
انجیل یوحنا غلاطیان اول تسالونیکیان تیطس
اعمال رسولان فلیمون
فهرست کلام خدا: عهد جدید X   پنجره را ببندید




کتاب مقدس برای تمام فصول (۱۹)

بخش «کتاب مقدس برای تمام فصول» شامل بررسی ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس است. با مطالعه یک فصل در هفته، شما در طول یک سال (۵۲ هفته) شناخت عمیق تری از حقایق و تعالیم اساسی کلام خدا حاصل می کنید و تصویری جامع از کل کتاب مقدس در ذهنتان شکل می گیرد. ( همه آیات از ترجمه فارسی هزاره نو و گاهی از ترجمه قدیم فارسی کتاب مقدس برگزیده شده اند.)
برای درک بهتر می توانید ابتدا فصل مورد بحث را در بخش انتهایی این صفحه بخوانید؛ سپس بررسی آن را در ابتدای همین صفحه دنبال کنید.

بررسی کتاب پیدایش فصل ۶

با عرض سلام خدمت دوستان گرامی، ادوارد سرکیسیان هستم و فصل دیگری از مجموعه ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس را از کتاب پیدایش فصل ششم بررسی خواهم کرد. فصل های ۶-۱۰ کتاب پیدایش رخداد توفان نوح و وقایع مربوط به آن را بازگو می کنند و در اینجا فصل ۶ را کامل بررسی خواهم کرد ولی جسته گریخته به نکاتی مهم از فصل های ۷ تا ۱۰ نیز اشاره خواهم کرد.

امروزه واقعه توفان نوح لااقل نزد اکثر مسیحیان جهان غرب تبدیل به داستانی جالب و جذاب برای کودکان شده است که در آن نوح قهرمان با ساختن کشتی بزرگی جفتی از گونه های موجودات خشکی و پرندگان را از توفان و سیلی بزرگ نجات داده است؛ اما این فقط بخشی از حقیقت ماجرا است!
رخداد تاریخی و جهانی توفان نوح ترسناک ترین رخداد تاریخ بشری است که از ابتدای آفرینش جهان تا این لحظه رخ داده است و هیچ فاجعه دردناک تاریخی با آن قابل مقایسه نیست. فقط یک رخداد هولناک دیگر وجود دارد که می توان آن را با توفان نوح مقایسه کرد و آن رخداد «مصیبت عظیم» است که در آینده و در نیمه دوم هفت سال پایانی تاریخ کنونی جهان قبل از بازگشت ثانویه مسیح به وقوع خواهد پیوست که در آن خشم و داوری عظیم خداوند بر دنیای کنونی فرو خواهد ریخت و بجز برگزیدگان خدا همه انسان ها از روی کره زمین نابود خواهند شد:

۲۱زیرا در آن زمان چنان مصیبت عظیمی روی خواهد داد که مانندش از آغاز جهان تا کنون روی نداده، و هرگز نیز روی نخواهد داد. 22اگر آن روزها کوتاه نمی‌شد، هیچ بشری جان سالم به در نمی‌برد. امّا به‌خاطر برگزیدگان کوتاه خواهد شد. انجیل متی ۲۴: ۲۱و۲۲

رخداد تاریخی توفان نوح که حدود ۱۶۰۰ سال پس از آفرینش آدم و حوا اتفاق افتاد، واقعه مرگ و نابودی کل جمعیت کره زمین بجز هشت نفر است؛ یک تراژدی به تمام معنا که باید لرزه و هراس به تن هر انسانی بیندازد.
شیطان با دسیسه و فریب در طول هزاران سال سعی کرده است که این فاجعه را از خاطره انسان ها حذف کند یا لااقل آن را به اسطوره ای باستانی تبدیل کند؛ البته باید پذیرفت که تا حدودی به این مقصود خود نیز نائل آمده است؛ شیطان از اینکه در کلیسا های مختلف این واقعه را در قالب کتاب داستانی جذاب و جالب با نقاشی های رنگارنگ به کودکان بیاموزند نیز واهمه ای ندارد.
امروزه اکثر مردم دنیا چه مذهبی و چه غیر مذهبی این واقعه را اسطوره ای باستانی بیش نمی دانند. شنیدن یا خواندن مطلبی در مورد این واقعه ابدا احساس ترس و اندوه در کسی بر نمی انگیزد و حتی برای بسیاری مایه مسخره و مزاح نیز است!

اجازه دهید به گذشته ای دور برگردیم و این رویداد تاریخی را از کتاب پیدایش فصل ششم به دقت دنبال کنیم. اما قبل از پرداختن به آن یادآوری این نکته ضروری است که مسیح خداوند در انجیل متی و لوقا با اشاره به این واقعه تاریخی اینچنین هشدار می دهد:

۳۷زمان ظهور پسر انسان مانند روزگار نوح خواهد بود. 38در روزهای پیش از توفان، قبل از اینکه نوح به کشتی درآید، مردم می‌خوردند و می‌نوشیدند و زن می‌گرفتند و شوهر می‌کردند 39و نمی‌دانستند چه در پیش است. تا اینکه توفان آمد و همه را با خود برد. ظهور پسر انسان نیز همین‌گونه خواهد بود. انجیل متی ۲۴: ۳۷-۳۹

26روزهای پسر انسان همچون روزهای نوح خواهد بود. 27مردم می‌خوردند و می‌نوشیدند و زن می‌گرفتند و شوهر می‌کردند تا آن روز که نوح به کشتی درآمد. آنگاه سیل برخاست و همه را هلاک کرد. انجیل لوقا ۱۷: ۲۶و۲۷

برای مسیح خداوند واقعه توفان نوح بر خلاف نظر بسیاری یک اسطوره و داستان تخیلی نبود بلکه رخدادی ترسناک که باید از آن پند بگیریم مبادا به سرنوشتی مانند سرنوشت مردم بی ایمان زمان نوح دچار شویم. پطرس رسول نیز بازگشت ثانویه مسیح خداوند را با این رخداد تاریخی مقایسه می کند:

3قبل از هر چیز، بدانید که در ایام آخر استهزاکنندگانی ظهور خواهند کرد که پیرو امیال پلید خود خواهند بود و استهزاکنان 4خواهند گفت: «پس چه شد وعدۀ آمدن او؟ از زمانی که پدران ما به خواب رفتند، همه چیز همان‌گونه است که از بدو آفرینش بود!» 5بدین‌سان، آنان به عمد بر این حقیقت چشم می‌پوشند که به کلام خدا آسمانها از قدیم بود و زمین از آب و به وسیلۀ آب شکل گرفت؛ 6و به وسیلۀ همین آب، دنیای آن زمان غرق و نابود شد. 7و به همان کلام، آسمانها و زمینِ کنونی برای آتش ذخیره شده است و تا روز داوری و هلاکت بی‌دینان نگاه داشته می‌شود. رساله دوم پطرس ۳: ۳-۷

به همین دلیل مسیح خداوند با اشاره به بازگشت ثانویه و وقایع هولناک قبل از آن در مرقس ۱۳: ۳۳ مجددا به همه این چنین هشدار می دهد:

'پس بیدار و هوشیار باشید، زیرا نمی‌دانید آن زمان کِی فرا می‌رسد. ' مَرقُس ۱۳: ۳۳

متاسفانه اکثر انسان ها چنان در مسائل روزمره زندگی غرق شده اند و از نظر روحانی در خواب عمیقی فرو رفته اند که به نظر می رسد دیگر امیدی به بیداری روحانی آنان نیست؛ اما برای شما که این سطور را می خوانید این پیام مسیح « پس بیدار و هوشیار باشید، زیرا نمی‌دانید آن زمان کِی فرا می‌رسد.» را باید سرلوحه زندگی تان قرار دهید!

اما کتاب پیدایش فصل ششم این چنین آغاز می شود:

1و اما چون شمار آدمیان بر زمین فزونی گرفت و دختران برای ایشان زاده شدند، 2پسران خدا دیدند که دختران آدمیان زیبارویند، و هر یک را که برمی‌گزیدند به زنی می‌گرفتند. 3و خداوند فرمود: «روح من همیشه در انسان نخواهد ماند، زیرا که او موجودی فانی است: روزهای او صد و بیست سال خواهد بود.» 4در آن روزگار و پس از آن، غول‌پیکران بر زمین بودند، زمانی که پسران خدا به دختران آدمیان درآمدند و آنان فرزندان برای ایشان به دنیا آوردند. اینان پهلوانانی از روزگاران کهن بودند که مردانی نام‌آور شدند.
5و خداوند دید که شرارت انسان بر زمین بسیار است، و هر نیتِ اندیشه‌های دل او پیوسته برای بدی است و بس؛ پیدایش ۶: ۱-۵

آیات فوق یکی از چالش برانگیزترین بخش های کتاب مقدس برای مفسرین کلام خدا است. بنده سعی خواهم کرد که بهترین و دقیق ترین تفسیر را در اینجا با توجه به متن و محتوای آن با در نظر گرفتن کل کتاب مقدس و به کمک آیات مختلف ارائه دهم. توجه کنید که واقعه توفان نوح را می توانستیم بدون اشاره به فصل ششم مستقیما از فصل هفتم مطالعه کنیم ولی سلسله وقایع و علل اصلی که توفان نوح را رقم زدند را از دست میدادم.

ابهامی در آیه نخست کتاب پیدایش فصل ۶ وجود ندارد:

۱و اما چون شمار آدمیان بر زمین فزونی گرفت و دختران برای ایشان زاده شدند،

توجه کنید که در این مقطع از تاریخ بشر حدود ۱۶۰۰ سال از آفرینش آدم و حوا گذشته است و جمعیت زمین ممکن است بین چند صد میلیون تا چند میلیارد باشد. با توجه به کمبود داده ها امکان تخمین دقیق تر میسر نیست.
برای مثال اگر رشد جمعیت دنیای کنونی را مد نظر قرار دهیم بطور تقریبی هر ۵۰ سال جمعیت جهان حدودا دو برابر می شود اگر فرض کنیم که در زمان آدم و حوا نیز هر ۵۰ سال جمعیت دو برابر شده باشد (این رقم بسیار محافظه کارانه است زیرا طول عمر این افراد برخلاف وضعیت کنونی بسیار طولانی و حدود ۸۰۰- ۹۰۰ سال بود و وضعیت اقلیمی زمین و محیط زیست نیز در مقایسه با شرایط فعلی بسیار مطلوب بود.) این بدین معنی است که در طول ۱۶۰۰ سال جمعیت از ۲ نفر (آدم و حوا) به حدود ۴ میلیارد نفر می رسید!

در هر حال امکان حدسی دقیق تر میسر نیست زیرا عوامل مختلفی در رشد جمعیت تاثیر می گذارند که برای آن دوران نامعلوم است و می توانند این ارقام را به شدت تغییر دهند.

اما آیه دوم :

۲پسران خدا دیدند که دختران آدمیان زیبارویند، و هر یک را که برمی‌گزیدند به زنی می‌گرفتند.

اما در آیه فوق پسران خدا چه کسانی هستند؟
در عهد عتیق اصطلاح «پسران خدا» بر خلاف مفهوم «فرزندان خدا» در عهد جدید که اشاره به ایمانداران واقعی به مسیح است در چندین متن مختلف اشاره به «فرشتگان» است زیرا برخلاف انسان ها که تولید مثل می کنند فرشتگان مستقیما توسط خدا و در ابتدای آفرینش آفریده شده اند و تولید مثل نیز نمی کنند و به این علت «پسران خدا» نامیده شده اند این در حالیست که بجز آدم و حوا همه انسان ها از نظر فیزیکی از پدر و مادر انسانی بدنیا آمده اند. برای مثال به آیات زیر از کتاب ایوب توجه کنید:

روزی پسران خدا آمدند تا به حضور خداوند شرفیاب شوند. شیطان نیز در میان ایشان آمد. 7خداوند از شیطان پرسید: «از کجا می‌آیی؟» شیطان به خداوند پاسخ داد: «از گشت و گذار در زمین و سِیر کردن در آن.» 8خداوند گفت: «آیا خادم من ایوب را ملاحظه کرده‌ای؟ کسی مانند او بر زمین نیست. ایوب ۱: ۶

توجه به این نکته بسیار مهم است که در پیدایش ۶: ۲ «پسران خدا» اشاره به فرشتگان شریر است که برای هدفی بسیار نامقدس و دسیسه ای شیطانی دست به چنین عملی زدند.
برخی مفسرین معتقدند که در این متن «پسران خدا» اشاره به نسل خداپرست شِیث (یا پسرش اِنوش) است و «دختران آدمیان» اشاره به نسل شریر قائن است (قائن پسر آدم و حوا بود که برادرش هابیل را کشت)؛ آنها معتقدند که ازدواج پسران نسل خداپرست با دختران نسل فاسد قائن به تدریج به ظهور نسلی شریر منجر شد که حادثه توفان نوح را رقم زد. به نظر می رسد چنین تفسیری با توجه به اینکه در عهد عتیق اصطلاح «پسران خدا» به معنی نسل خداپرست بکار نرفته است صحیح نیست و در مقابل آیاتی مانند آنچه که در بالا به آن اشاره شد جای هیچ ابهامی در مورد اینکه پسران خدا اشاره به فرشتگان است باقی نمی گذارد. در ضمن «دختران آدمیان» نیز یک اصطلاح کلی است و اشاره به نسل قائن نیست. زیرا نویسنده می توانست به جای کلمه «آدمیان»، عبارت «نسل قائن» را بکار برد. اتفاقا قرار دادن دو عبارت «پسران خدا» با «دختران آدمیان» برای برجسته کردن تضاد بین ماهیت آن دو گروه در یک جمله درستی تفسیری که در بالا به آن اشاره کردم را بیشتر تایید می کند. اما برای تصدیق بیشتر تفسیری که ارائه کرده ام اجازه دهید به آیه دیگری از عهد جدید در کتاب یهودا اشاره کنم:

6او فرشتگانی را نیز که مقام والای خود را حفظ نکردند، بلکه منزلگاه مناسب خویش را ترک گفتند، به زنجیرهای ابدی کشیده و برای محاکمه در آن روز عظیم، در تاریکی مطلق نگاه داشته است. 7به همین گونه، سُدوم و عَمورَه و شهرهای اطراف، که همانند آنان بی‌عفتی کردند و در پی شهوات غیرطبیعی رفتند، با تحمّل مجازاتِ آتش ابدی، چون درس عبرت مقرر گشتند. کتاب یهودا ۱: ۶و۷

این متن شکی باقی نمی گذارد که در مقطعی از زمان فرشتگانی شریر از خطوط قرمزی که برای آنان مقرر شده بود عبور کرده با انسان ها بی عفتی کردند و خدا آنها را تا فرا رسیدن روز مجازات و داوری نهایی زندانی کرده است. دقت کنید که یهودا در رساله اش، گناه فرشتگان شریر را با گناه مردم همجنسگرای سدوم و عموره مقایسه می کند چون که مردان سدوم و عموره نیز مانند فرشتگان شریر به دنبال روابط جنسی غیرمتعارف با مردان دیگر بودند و حتی در مقطعی مطابق کتاب پیدایش فصل ۱۹ قصد تجاوز جنسی به دو فرشته ای که برای نجات جان لوط به خانه اش رفته بودند داشتند. با کنار هم قرار دادن این دو شکی باقی نمی ماند که متن پیدایش فصل ۶ اشاره به این واقعه عجیب است.
اگر به یاد داشته باشید در بررسی فصل سوم کتاب پیدایش به این نکته اشاره کردیم که شیطان که خود نیز در ابتدای آفرینش جهان غیر مادی، فرشته ای بسیار قدرتمند و عالی رتبه بود به دلیل طغیان علیه خدا از مقام و رتبه عالی خود سقوط کرد و در این طغیان یک سوم فرشتگان به او پیوستند:

3آنگاه نشانی دیگر در آسمان پدیدار شد: اژدهایی سرخ‌فام و عظیم که هفت سر داشت و ده شاخ، و هفت تاج بر سرهایش بود. 4دُمش یک سوّم ستارگان آسمان را جاروب کرد و بر زمین فرو ریخت…9اژدهای بزرگ به زیر افکنده شد، همان مار کهن که ابلیس یا شیطان نام دارد و جملۀ جهان را به گمراهی می‌کشاند. هم او و هم فرشتگانش به زمین افکنده شدند. مکاشفه ۱۲: ۳و۴و۹

در مقطعی از زمان بعد از آفرینش آدم و حوا، شیطان در قالب ماری در باغ عدن بر حوا ظاهر و با فریب وی باعث سقوط انسان از مقام والای خود شد و کل نسل بشری را به دره سقوط و مرگ کشاند. مار با زیرکی به حوا گفت:

1و اما مار از همۀ وحوش صحرا که یهوه خدا ساخته بود، زیرکتر بود. او به زن گفت: «آیا خدا براستی گفته است که از هیچ‌یک از درختان باغ نخورید؟» 2زن به مار گفت: «از میوۀ درختان باغ می‌خوریم، 3اما خدا گفته است، ”از میوۀ درختی که در وسط باغ است مخورید و بدان دست مزنید، مبادا بمیرید.“» 4مار به زن گفت: «به‌یقین نخواهید مرد. 5بلکه خدا می‌داند روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز خواهد شد و همچون خدا شناسندۀ نیک و بد خواهید بود.» 6چون زن دید که آن درخت خوش‌خوراک است و چشم‌نواز، و درختی دلخواه برای افزودن دانش، پس از میوۀ آن گرفت و خورد، و به شوهر خویش نیز که با وی بود داد، و او خورد. پیدایش ۳: ۱-۶

برای مطالعه کامل این رخداد به بررسی فصل سوم پیدایش در بخش کتاب مقدس برای تمام فصول(هفته سوم) در تارنمای فیض و راستی رجوع کنید.
بدین ترتیب با گسسته شدن رابطه انسان گناهکار با خدای قدوس و حیات بخش، مرگ بر جهان طاری گشت. انسانی که در باغ عدن و در حضور خدا می بایست با سعادتمندی تا ابد زندگی کند حال در دنیایی لعنت شده و مملو از بیماری، بلایای طبیعی، هرج و مرج و جنگ باید زندگی فیزیکی خود را با سختی و مشقت سپری کند. ظاهرا همه شواهد دال بر پیروزی شیطان در این رویارویی بود!
اما نقشه های خدا بسیار برتر و عالی تر و باشکوه تر از افکار و نقشه های مخلوقات اوست. فراموش نکنید که شیطان و هر موجود دیگری با اراده و تصمیم خود صرفا کاری را انجام می دهند که در نهایت برنامه ها و تقدیرهای ازلی الهی را تحقق بخشند؛ هیچ ذره بنیادی سرگردانی در جهان هستی وجود ندارد که حرکتش به پیشبرد نقشه های ازلی خدا نیانجامد!
اما خدا به آن مار گفت:

15میان تو و زن، و میان نسل تو و نسل زن، دشمنی می‌گذارم؛ او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنۀ وی را خواهی زد.» پیدایش ۳: ۱۵

همانطور که قبلا بارها اشاره کرده ام، در اینجا خدا آمدن نجات دهنده یعنی مسیح خداوند را از مریم باکره (نسل زن) که در نهایت شیطان و فرشتگان شریر را نابود خواهد کرد و انسان های گناهکار و محکوم به مرگ را از هلاکت نجات خواهد داد را نوید می دهد. در زبان اصلی (عبری) ضمیر «او» در عبارت « او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنۀ وی را خواهی زد.» ضمیر مذکر و اشاره به مسیح نجات دهنده است.
شیطان و فرشتگان شریر که تا حدی- هر چند مبهم- معنی این آیه را درک کرده بودند در پی فرصتی بودند که «نسل زن» را از خدا دور سازند تا از تحقق این پیشگویی جلوگیری کنند!
قصد شیطان در مورد نسل قائن که برادر خود هابیل را کشت تحقق یافت و نسل شریر قائن به سرعت در زمین افزوده شدند. از سوی دیگر در طول ۱۶۰۰ سال افرادی از نسل شِیثْ(پسر دیگر آدم و حوا و جایگزین هابیل) و پسرش اِنوش که خدای واقعی را پرستش می کردند و رابطه واقعی با خدا داشتند بسیار انگشت شمار بودند. در نتیجه شرارت با شتاب به نقطه اوج خود رسیده بود؛ بدون شک اگر انسان گناهکار و سقوط کرده ای حدود ۷۰۰-۹۰۰ سال عمر کند شرارتش بطور تصاعدی افزوده می شود و راه های جدیدی برای ابراز شرارت درونی اش ابداع و آن را به نسل بعدی منتقل خواهد کرد.
با سپری شدن حدود ۱۰۰۰ سال از آفرینش انسان و با مرگ آدم و حوا (آدم ۹۳۰ سال عمر کرد) وهم عصرانش، انسان ها در این مقطع متوجه شدند که از مرگ گریزی نیست و این یک معضل جدی است!
از سوی دیگر به نظر می رسد که شیطان و فرشتگان شریر با سقوط از مقام والای خود بر خلاف فرشتگان مقدس جسم آسمانی و پر جلال خود را از دست داده اند؛ علاوه براین از مکان سکونت پرجلال و غیر مادی خود نیز بیرون رانده شده اند و صرفا ارواح سرگردانی حول و حوش کره زمین هستند که به شدت مایلند بدن انسان های هوشمند را تسخیر کنند. علت اینکه معتقدم این فرشتگان شریر جسم پرجلال و آسمانی خود را هنگام طغیان علیه خدا از دست داده اند (در غیاب آیه ای از کتاب مقدس که مستقیما این مطلب را تایید کند) این است که اکثرا در کتاب مقدس، هم عهد عتیق و هم عهد جدید بر خلاف فرشتگان مقدس برای اشاره به فرشتگان شریر عنوان «ارواح شریر» یا «روح پلید» بکار رفته است مثلا:

23در آن هنگام، در کنیسۀ آنها مردی بود که روح پلید داشت. او فریاد برآورد: 24«ای عیسای ناصری، تو را با ما چه کار است؟ آیا آمده‌ای نابودمان کنی؟ می‌دانم کیستی! تو آن قدّوسِ خدایی!» 25عیسی او را نهیب زد و گفت: «خاموش باش و از او بیرون بیا!» 26آنگاه روح پلید آن مرد را سخت تکان داد و نعره‌زنان از او بیرون آمد. مرقس ۱: ۲۳-۲۶

دوم اینکه فرشتگان مقدس که فرمان های خدا را اجرا می کنند در جسمی پرشکوه و آسمانی توصیف یا هنگام رساندن پیام الهی به فردی، در قالب جسمی شبیه انسان ظاهر شده اند مثلا اشعیا نبی در عهد عتیق در توصیف رویایی آسمانی، به فرشتگان درگاه خدا (سَرافین) در حین پرستش خداوند اشاره می کند:

1در سالی که عُزّیای پادشاه درگذشت، خداوند را دیدم که بر تختی بلند و رفیع نشسته بود و دامنِ ردایش معبد را پر ساخته بود. 2بر فراز او سَرافین ایستاده بودند. هر یک از آنها شش بال داشت: با دو بال روی خود را می‌پوشانید، با دو بال پا‌های خود را، و با دو بال نیز پرواز می‌کرد. 3هر یک از آنها به دیگری ندا در داده، می‌گفت:
«قدوس، قدوس، قدوس است خداوندِ لشکرها؛
تمامی زمین از جلال او مملو است.»
کتاب اشعیا نبی ۶: ۱-۳

به نظر می رسد پولس رسول نیز در توضیح بدن پر جلالی که ایمانداران به مسیح در آینده به آن ملبس خواهند شد به طور غیر مستقیم به جسم آسمانی فرشتگان مقدس در اول قرنتیان ۱۵ اشاره می کند:

39همۀ جسمها یکی نیستند. آدمیان را یک نوع جسم است، حیوانات را نوعی دیگر، و پرندگان را نوعی دیگر؛ ماهیها نیز دارای نوعی دیگر از جسم‌اند. 40به همین‌سان، کالبدهای آسمانی وجود دارد و کالبدهای زمینی. امّا جلال کالبدهای آسمانی از یک نوع است و جلال کالبدهای زمینی از نوعی دیگر. اول قرنتیان ۱۵: ۳۹و۴۰

سوم اینکه موجودی که دارای جسم است احتمالا نمی تواند جسم انسانی یا حتی حیوانی را تسخیر کند و وارد آن شود مگر اینکه صرفا در قالب روح وجود داشته باشد!
این موجودات شریر همانطور که قبلا در بررسی افسسیان فصل ششم (رجوع کنید به بخش «کتاب مقدس برای تمام فصول» هفته دهم.) توضیح دادم بسیار قدرتمند، هوشمند، زیرک، مخوف و دشمن خدا هستند و هدفشان نابودی خلقت خداست. آنها فقط در حیطه ای بسیار محدود که خدا مطابق تقدیر ازلی خویش به آنها اجازه داده است می توانند نقشه های خود را در جهان مادی پیش ببرند. این ارواح شریر در صورتی که شخصی را تسخیر کنند به طرق مختلف می توانند ذهن، ضمیر و اراده او را در اختیار خود درآورند و مقاصد شوم خود را عملی سازند. یکی از این افراد یهودای اسخریوطی بود که به مسیح خیانت کرد:

21عیسی پس از آنکه این را گفت، در روح مضطرب شد و آشکارا اعلام داشت: «آمین، آمین، به شما می‌گویم، یکی از شما مرا تسلیم دشمن خواهد کرد.» 22شاگردان به یکدیگر نگریسته، در شگفت بودند که این را دربارۀ که می‌گوید. 23یکی از شاگردان، که عیسی دوستش می‌داشت، نزدیک به سینۀ او تکیه زده بود. 24شَمعون پطرس با اشاره از او خواست تا از عیسی بپرسد منظورش کیست. 25پس او کمی به عقب متمایل شد و بر سینۀ عیسی تکیه زد و پرسید: «سرور من، او کیست؟» 26عیسی پاسخ داد: «همان که این تکه نان را پس از فرو بردن در کاسه به او می‌دهم.» آنگاه تکه‌ای نان در کاسه فرو برد و آن را به یهودا پسر شَمعون اَسخَریوطی داد. 27یهودا چون لقمه را گرفت، در دم شیطان به درون او رفت. آنگاه عیسی به او گفت: «آنچه در پی انجامِ آنی، زودتر به انجام رسان.»… 30پس از گرفتن لقمه، یهودا بی‌درنگ بیرون رفت. و شب بود. انجیل یوحنا ۱۳: ۲۱-۳۰

توجه کنید که در بسیاری از موارد شیطان و فرشتگان شریر بدون تسخیر بدن انسان ها، ذهن و افکار آنها را بطور غیر مستقیم تحت تاثیر قرار می دهند و بدین صورت نقشه های شوم خود را به پیش می برند زیرا امکان تسخیر انسان ها در بسیاری از مواقع به دلیل محدودیتی که خدا قرار داده است میسر نیست. ولی به دلایلی که بر ما پوشیده است خدا گاهی این اجازه را به فرشتگان شریر می دهد که انسان هایی را که در گناه غوطه ور شده اند و خطوط قرمز ارزش های اخلاقی خدا را بارها و بارها زیر پا نهاده اند یا به دلایل نامعلوم دیگر تسخیر کنند؛ متاسفانه در اکثر موارد، دیگر امیدی به نجات این افراد نیست.
گاهی افراد در این فرایند تسخیر شدگی نقش فعالی دارد و مانند شیطان پرستان خود مایلند که تحت اراده شیطان و ارواح شریر قرار گیرند. فراموش نکنید که گروهی از این ارواح قدرت مخرب و هوشمندی بسیار بالا و مافوق انسانی دارند و می توانند برخی از این خصوصیات را در حد ظرفیت بدن انسانی و به اندازه ای که خدا اجازه می دهد به انسان ها منتقل کنند. در طول تاریخ شاهد به شهرت و قدرت رسیدن افرادی بوده ایم که توانایی ها و استعداد های خارق العاده با شخصیتی کاریزماتیک در زمینه های مختلف داشته اند و صرفا هدف نهایی آنها چه آشکار یا نهان این بوده است که انسان ها را از خدای واقعی دور سازند یا اینکه فساد اخلاقی را در دنیا ترویج کنند و یا با ایجاد جنگ و خونریزی عده بیشماری را به کام مرگ فرو برند؛ البته این را نیز باید اضافه کنم که افراد بسیاری حتی از بین بی ایمانان هستند که استعدادهای برتر خدادادی دارند و استعداد هایشان را برای خدمت مردم و یا موارد متعارف بکار می برند و استعداد برتر آنان ربطی به موضوع فوق ندارد.
در دوران قبل از توفان نوح با تهاجم فرشتگان شریر به زمین مواجه هستیم! در این دوران انسان ها به اندازه ای شریر و فاسد بودند که برای کسب قدرت و شهرت اجازه دادند که ارواح شریر بدن آنها را تسخیر کنند. شیطان و فرشتگان شریر از این فرصت استفاده کردند و انسان ها را به مرحله ای از شرارت رساندند که دیگر راه برگشتی برای آنان مقدور نبود:

4در آن روزگار و پس از آن، غول‌پیکران بر زمین بودند، زمانی که پسران خدا به دختران آدمیان درآمدند و آنان فرزندان برای ایشان به دنیا آوردند. اینان پهلوانانی از روزگاران کهن بودند که مردانی نام‌آور شدند.
5و خداوند دید که شرارت انسان بر زمین بسیار است، و هر نیتِ اندیشه‌های دل او پیوسته برای بدی است و بس؛ پیدایش ۶: ۴و۵

توجه به این نکته مهم است که فرشتگان شریر که در قالب «روح» وجود دارند نمی توانند با زنان آدمیان مستقیما رابطه جنسی برقرار کنند بلکه آنان با تسخیر بدن انسان هایی که با اراده خود با ارواح پلید رابطه برقرار کردند و با در اختیار گرفتن بدن این افراد، نسلی را تولید کردند که کاملا شریر بودند. هدف نهایی شیطان در این نقشه شوم به فساد کشیدن انسان ها و نابودی نسل زن بود به این امید که دیگر امکان آمدن نجات دهنده ای از نسل زن که مطابق وعده خداوند، شیطان و فرشتگان شریر را در نهایت نابود کند وجود نداشته باشد؛ فراموش نکنید که نقشه شیطان قرن ها قبل از این واقعه با کشتن هابیل که یک ایماندار واقعی و شخصی پارسا بود و به فساد کشاندن نسل قائن آغاز شده بود!
با این ترفند منحصر به فرد، شیطان موفق شد تقریبا تمام جمعیت زمین، بجز نوح و خانواده اش را از خدا دور سازد و به نقطه ای بی بازگشت که امکان توبه برای آنان وجود نداشته باشد برساند. برای اینکه این موضوع برای همه انسان ها روشن شود خدا ۱۲۰ سال به مردم آن دوران فرصت داد تا توبه کنند ولی حتی یک نفر توبه نکرد!

3و خداوند فرمود: «روح من همیشه در انسان نخواهد ماند، زیرا که او موجودی فانی است: روزهای او صد و بیست سال خواهد بود.» پیدایش ۶: ۳

برخی مفسرین معتقدند که اشاره به ۱۲۰ سال در آیه ۳ در مورد طول عمر انسان است و خدا بعد از توفان نوح، عمر انسان ها را به سقف ۱۲۰ سال رساند. ولی چنین تفسیری صحیح به نظر نمی رسد؛ علت کاهش تدریجی طول عمر بعد از توفان نوح تغییرات اقلیمی بسیار چشمگیر در وضعیت زمین و جو آن و تشدید تابش اشعه مخرب ماورای بنفش بود. ولی بعد از توفان، نوح به مدت ۳۵۰ سال زندگی کرد و کل عمر نوح ۹۵۰ سال بود. پسران نوح هم عمر نسبتا طولانی داشتند؛ برای مثال:

10این است تاریخچۀ نسل سام: چون سام صد ساله بود، دو سال پس از توفان، اَرفَکشاد را آورد؛ 11و سام پس از آوردن اَرفَکشاد، پانصد سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد.
12اَرفَکشاد سی و پنج ساله بود که شِلَخ را آورد؛ 13و اَرفَکشاد پس از تولد شِلَخ، چهارصد و سه سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد. پیدایش ۱۱: ۱۰-۱۳

حدود ۴۰۰ سال بعد از توفان، تارَح پدر ابراهیم در سن ۲۰۵ سالگی وفات یافت.

32روزهای زندگانی تارَح دویست و پنج سال بود، و تارَح در حَران درگذشت. پیدایش ۱۱: ۳۲

۱۲۰ سال فرصتی بود که خدا به انسان های دوران پیش از توفان داد تا توبه کنند. خدا نیازی نداشت که از سخت دلی آنها مطمئن شود بلکه این امر محبت، صبر و رحمت خداوند را نشان می دهد که حتی در بدترین شرایط همچنان با محبتی عظیم انسان ها را به سوی خود دعوت می کند.
نوح با ساختن کشتی بزرگی که نجات از توفان سهمگین را میسر می کرد همه انسان های زمان خویش را به توبه دعوت کرد. کلام خدا به روشنی می گوید که نوح واعظ عدالت بود:

4زیرا اگر خدا بر فرشتگانی که گناه ورزیدند رحم نکرد، بلکه ایشان را به تَه هاویه افکند و در سیاهچالهای تاریک محبوس کرد تا برای داوری نگاه داشته شوند؛ 5و اگر بر دنیای قدیم نیز رحم نکرد، بلکه بر آن عالَمِ بی‌دینان توفان فرستاد و تنها نوح، آن واعظِ پارسایی را، با هفت تن دیگر محفوظ داشت؛ 6و اگر شهرهای سُدوم و عَمورَه را خاکستر نمود و به نابودی محکوم کرد و عبرتی ساخت از سرانجام بی‌دینی،… دوم پطرس ۲: ۴-۶

همانطور که ملاحظه می کنید پطرس رسول تاکید می کند که نوح واعظ پارسایی بود و بنابراین در طول مدتی که کشتی آماده می شد و حتی شاید سال ها قبل از آن از داوری و عدالت خدا با مردمان دوران خود سخن گفته بود ولی حتی یک نفر نیز توبه نکرد. دقت کنید که مانند یهودا، پطرس رسول نیز مجددا به فرشتگان شریر و گناه سدوم و عموره اشاره می کند!
برای اینکه متوجه عمق شرارت انسان های دوران نوح شوید اجازه دهید بسیار خلاصه به رویداد تاریخی دیگری که حول و حوش سال ۷۶۰ قبل از میلاد اتفاق افتاده است اشاره کنم. احتمالا واقعه یونس نبی را که از فرمان خداوند تخطی کرد و در حین سفر دریایی اش به شهر تَرشیشْ واقع در ساحل غربی دریای مدیترانه، ماهی بزرگی در وسط دریای متلاطم او را فرو بلعید شنیده اید:

1کلام خداوند بر یونس پسر اَمِتّای نازل شده، گفت: 2«برخیز و به نینوا، آن شهر بزرگ برو و بر ضد آن فریاد برآور، زیرا شرارت آن به حضور من سر برکشیده است.» 3اما یونس برخاست تا از حضور خداوند به تَرشیش بگریزد! پس به یافا فرود آمد. در آنجا کشتی‌ای یافت که عازم تَرشیش بود. کرایه‌اش را داد و سوار شد تا همراه ایشان از حضور خداوند به تَرشیش بگریزد.
4اما خداوند بادی شدید بر دریا وزانید، و چنان توفانی عظیم برخاست که چیزی نمانده بود کشتی در هم بشکند…
۱۲یونس گفت: «مرا برگرفته، به دریا افکنید تا دریا بر شما آرام شود. زیرا می‌دانم این توفان عظیم به سبب من بر شما نازل شده است.»…17آنگاه خداوند ماهی بزرگی برگماشت تا یونس را فرو بلعد. و یونس سه روز و سه شب در شکم ماهی بود. کتاب یونس نبی ۱: ۱-۴و۱۲و۱۷

یونس نبی در نهایت از شکم ماهی بزرگ نجات یافت و از فرمان خدا اطاعت کرد و به نینوا مرکز امپراتوری آشور رفت و مردم بسیار شریر و جنگجوی نینوا را به توبه دعوت کرد. خشونت و جنایات جنگجویان آشور در تاریخ ثبت شده است. با وجود این، مردم شریر نینوا در زمانی کمتر از یک روز از موعظه یونس نبی توبه کردند و از داوری و خشم الهی رستگار شدند!

1آنگاه کلام خداوند بار دوّم بر یونس نازل شده، گفت: 2«برخیز و به نینوا، آن شهر بزرگ برو و پیامی را که به تو می‌گویم، بدان ندا کن.‌» 3یونس برخاست و مطابق کلام خداوند به نینوا رفت. نینوا شهری بسیار بزرگ بود که دیدار از آن سه روز به طول می‌انجامید. 4یونس به شهر داخل شد و به ندا کردن آغاز کرده، گفت: «پس از چهل روز نینوا به‌تمامی واژگون خواهد شد.» اما هنوز بیش از یک روز نگذشته بود که 5مردمان نینوا به خدا ایمان آورده، به روزۀ عمومی ندا کردند و از خُرد و بزرگ، پلاس پوشیدند.
6چون خبر این وقایع به پادشاه نینوا رسید، از تخت خود برخاست و ردای شاهانه بَر کنده، پلاس در بر کرد و بر خاکستر نشست. 7آنگاه در سراسر نینوا ندا در داده، گفت: «به فرمان پادشاه و بزرگانش، هیچ انسان یا حیوان، گله یا رمه، نباید چیزی بخورند یا بچرند یا بیاشامند. 8انسان و حیوان باید پلاس بپوشند و به درگاه خدا فریاد بلند سر دهند و هر یک از راههای بد و از خشونت دستان خویش بازگشت کنند. 9کسی چه داند؟ شاید خدا منصرف شده، به رحم آید و خشم تند خویش بازدارد، تا هلاک نشویم.» 10چون خدا عمل آنان را دید و اینکه چگونه از راههای بد خویش بازگشتند، منصرف شده، بلایی را که بدان تهدیدشان کرده بود بر سرشان نیاورد. کتاب یونس نبی فصل ۳

اما در دوران نوح، خدا ۱۲۰ سال به مردم فرصت توبه داد و هرچند نوح در این مدت آنها را به توبه دعوت کرد و ساخت کشتی عظیمی که به احتمال قوی زبان زد همه انسان های آن دوران شده بود و به آمدن توفان هولناک و قریب الوقوع شهادت می داد حتی یک نفر توبه نکرد!
اگرچه انسان های آن دوران با برقراری ارتباط با فرشتگان شریر قصد داشتند عمر خود را طولانی کنند و به نحوی بر مرگ غلبه کنند و به قدرت های مافوق انسانی دست یابند ولی همچنان انسانی فانی باقی ماندند و در نهایت به کام مرگ فرو رفتند.

هیچ کشتی به بزرگی کشتی نوح حتی تا قرن ۱۹ میلادی ساخته نشده بود؛ کشتی نوح رساتر از هر موعظه ای مردم را به توبه دعوت می کرد. شاید این سوال پیش بیاید که کل جمعیت آن دوران چگونه از این موضوع اطلاع پیدا کردند؟ طبعا زمانی بسیار بسیار کمتر از ۱۲۰ سال لازم بود که چنین خبری به صورت شفاهی و دهان به دهان همه جا بپیچد و مردم آن دوران از آن مطلع شوند. علاوه بر این باید به این نکته توجه داشت که مردم آن روزگار مانند امروز بر سطح کره زمین پراکنده نشده بودند.
در ادامه می خوانیم:

5و خداوند دید که شرارت انسان بر زمین بسیار است، و هر نیتِ اندیشه‌های دل او پیوسته برای بدی است و بس؛ 6و خداوند از این که انسان را بر زمین ساخته بود، متأسف شد و در دل خود غمگین گشت. 7پس خداوند فرمود:
«انسان را که آفریده‌ام از روی زمین محو خواهم ساخت، انسان و چارپایان و خزندگان و پرندگان آسمان را، زیرا که از ساختن آنها متأسف شدم.» 8اما نوح در نظر خداوند فیض یافت. پیدایش ۶: ۶-۸

هنگام خواندن کتب عهد عتیق و مخصوصا کتاب پیدایش توجه به این نکته بسیار ضروری است که این کتب به زبان عبری نوشته شده اند که زبانی بسیار باستانی، عینی و غیر انتزاعی است. متنی که در بالا ملاحظه می کنید حدود ۳۵۰۰ سال قدمت دارد و به قلم موسی مرد خدا نوشته شده است!

در کتب عهد عتیق مطالب عمیق، روحانی، غیر ملموس و انتزاعی بصورت ساده، عینی و قابل درک و در قالب کلمات و عبارت هایی که با زندگی روزمره مردم آن زمان ارتباط داشت به تصویر کشیده شده اند. برای مثال با عبارت هایی مانند «خداوند صخره ابدی است» مواجه می شویم. این عبارت «تغییر ناپذیر» بودن خدا را توصیف می کند یا عبارت هایی که احساسات و ادراک انسانی را به خدا نسبت می دهند برای مثال «چشم خداوند می بیند» یا «گوش خداوند می شنود» و مثال های بسیاری که در اینجا فرصت پرداختن به آنها نیست.
در پیدایش ۶: ۶-۸ دقیقا با این نوع زبان عینی مواجه هستیم که نویسنده واقعیت های روحانی را در قالب زبانی ساده و ملموس بیان می دارد. در واقع اصل مطلب این است که زمان داوری خدا فرا رسیده است و دیگر امیدی به نجات این انسان ها نیست؛ این بدین معنی است که آنها ابدیت خود را در ظلمت و به دور از حیات، خوشبختی، فیض و محبت خدا سپری خواهند کرد و هرگز قطره ای از محبت خدا را تا به ابد تجربه نخواهند کرد. این واقعیت بسیار غم انگیز، تلخ و جای بسی تاسف است! برای ابراز چنین احساسی تلخ نویسنده آن را در قالب کلماتی ساده بیان می دارد. طبعا هر اتفاقی که در جهان می افتد مطابق تقدیر و مشیت ازلی خداست و هیچ واقعه ای در جهان هستی نمی تواند رخ دهد مگر آنکه وی آن را تقدیر کرده باشد.
بنابراین هیچ رخداد غیر مترقبه ای برای خدا وجود ندارد. این بدین معنی است که نه تنها خدا همه دانا است و بنابراین همه چیز را می داند و از هر رخدادی مطلع است بلکه خود آن را تقدیر کرده است!
خوشبختانه در عمق این سیاهی با اشعه ای از امید مواجه می شویم، فیض و محبت خدا نوح و خانواده اش را غرق خود ساخت!

8اما نوح در نظر خداوند فیض یافت. پیدایش ۶: ۸

آیا شما می توانید اسم خودتان را بجای نوح در آیه فوق قرار دهید و آن را مجددا بخوانید؛ این دقیقا وضعیتی است که یک ایماندار واقعی به مسیح آن را تجربه می کند!
فراموش نکنید که کشتی نوح نمادی از مسیح خداوند است و ایمانداران واقعی که در آن کشتی پناه گرفته اند از هر توفان و داوری هولناکی در آینده در امان خواهند بود.
در آیه ۹ می خوانیم:

۹و این است تاریخچۀ نسل نوح. نوح مردی بود پارسا و در روزگار خویش بی‌عیب. نوح با خدا راه می‌رفت. ۱۰و نوح سه پسر آورد: سام و حام و یافِث. پیدایش ۶: ۹

در انتهای آیه ۹ به این نکته اشاره شده است که نوح با خدا راه می رفت این بدین معنی است که نوح با خدای واقعی رابطه زنده داشت و یک ایماندار واقعی بود این در حالی است که انسان های هم عصرش در شرارت زندگی می کردند و بسیاری از آنان با ارواح پلید رابطه داشتند!‌ تضادی بی نهایت بین رابطه با خدا و رابطه با شیطان وجود دارد اولی به زندگی و خوشبختی ابدی و دومی به مرگ ابدی منجر می شود. دقت کنید که در آیه ۹ نوح در مقایسه با مردم روزگار خود بی عیب بود این بدین معنی نیست که نوح بی گناه بود. نوح مانند هر انسانی، از نسل آدم و حوا و طبعا گناهکار بود و صرفا به واسطه کفاره مسیح با خدای واقعی رابطه داشت. نوح با تقدیم قربانی (نمادی از مرگ مسیح بر روی صلیب) بعد از بیرون آمدن از کشتی نشان داد که او نیز مانند هابیل و ایمانداران واقعی دیگر دقیقا می دانست که بدون قربانی کفاره گناهان میسر نیست:

20آنگاه نوح مذبحی برای خداوند بنا کرد و از همۀ چارپایان طاهر و از همۀ پرندگان طاهر گرفته، قربانیهای تمام‌سوز بر مذبح تقدیم کرد. پیدایش ۸: ۲۰

هنگامی که نوح حدودا پانصد ساله بود سه پسرش(سام، حام و یافث) بدنیا آمدند.
32نوح پانصد ساله بود که سام و حام و یافِث را آورد. پیدایش ۵: ۳۲

بنابراین هنگام وقوع توفان پسرانش حول و حوش صد سال سن داشتند.
در ادامه می خوانیم:

۱۱باری، زمین در نظر خدا فاسد و آکنده از خشونت شده بود. ۱۲و خدا زمین را دید که اینک فاسد گشته بود، زیرا که تمامی بشر راه خود را بر زمین فاسد کرده بودند. ۱۳پس خدا به نوح گفت: «پایان تمامی بشر به حضورم رسیده است، زیرا زمین به سبب آنان آکنده از خشونت شده است. اینک آنان را با زمین نابود خواهم کرد. پیدایش ۶: ۱۱-۱۳

از نشانه های بارز انحطاط ارزش های اخلاقی خدا در جامعه ای، انحراف جنسی، گسترش خشونت، جنگ و در نهایت علاقه انسان ها به دروغ است که در نتیجه چنین وضعیتی ذهن انسان ها به ذهنی مردود و فرومایه تبدیل می شود که دیگر قادر به تشخیص حقایق روحانی نیست و به کوری روحانی می انجامد. این وضعیت به وضوح در دوران نوح گسترش پیدا کرده و در ذهن و ضمیر انسان ها نهادینه شده بود. در قرنی که زندگی می کنیم تمام شواهد دال بر این موضوع است که انسان ها به سرعت به سمت قهقرا و نقطه بدون بازگشتی مانند مردمان عصر نوح سیر می کنند. انقلاب جنسی دهه ۷۰ میلادی و انقلاب همجنس گرایی و تراجنسیتی دهه های اخیر به همراه گسترش خشونت و شیوع دروغ، تفکرات آتئیستی و ضد الهی در سراسر جهان گواه بر این واقعیت تلخ است که دنیای کنونی نیز مانند دوران نوح به سرعت در حال رسیدن به نقطه بی بازگشتی است که شرارت و ناراستی با ظهور رهبر ضد مسیح (دَجّال) و برقراری حکومت شیطانی در طول هفت سال بر زمین به کمال خود خواهد رسید و داوری و خشم الهی مانند توفان نوح ولی به شکلی دیگر و بسیار شدیدتر بر زمین ریخته خواهد شد.

خداوند در ادامه به نوح می گوید:

14پس برای خود کشتی‌ای از چوب کوفر بساز، و حجره‌هایی در آن بنا کن، و درون و بیرونش را قیراندود نما. 15آن را این‌گونه بساز: درازای کشتی سیصد ذِراع، پهنایش پنجاه ذِراع و بلند‌ی‌اش سی ذِراع باشد. 16برای کشتی روزنه‌ای به اندازۀ یک ذِراع از بالای آن بساز. درِ کشتی را در پهلوی آن بگذار و طبقات پایین و وسط و بالا در آن بنا کن. پیدایش ۶: ۱۴-۱۶

ابعاد کشتی نوح حدودا ۱۵۵× ۲۵×۱۵ متر بود. برای تجسم بهتر ابعاد این کشتی آن را با طول زمین فوتبال مقایسه کنید که حدودا ۱۰۵ متر است. ارتفاع کشتی به بلندی یک ساختمان پنج طبقه می رسید.
اما بسیاری این سوال را مطرح می کنند که چگونه ممکن است نوح همه گونه های حیوانات خشکی و انواع پرندگان و حشرات را در این کشتی جا دهد؟

۱-این جانوران به فرمان خدا، دو دو، نر و ماده به نزد کشتی آمدند (از حیوانات پاک که تعداد آنان بسیار محدود بود، هفت جفت) و نوح هرگز نمی توانست چنین کاری را شخصا انجام دهد.
۲- تکلیف میلیون ها موجود دریایی که حدودا ۹۸٪ کل موجودات جهان را تشکیل می دهند نیز روشن است زیرا احتیاجی نبود در کشتی نگهداری شوند.
۳- جا دادن هزاران نوع حشرات کوچک نیز در داخل کشتی بسیار عملی بود. توجه کنید که میلیون ها نوع حشره در جهان وجود دارد ولی در طبقه بندی حشرات مثلا صدها نوع از یک گونه خاص یا یک خانواده خاص هستند که اطلاعات ژنتیکی لازم برای بوجود آوردن هزاران گونه هم نوع در آنان نهفته است؛ این موضوع برای حیوانات دیگر نیز صادق است مثلا تنوع ظاهری همه انسان ها که نتیجه اطلاعات ژنتیکی موجود در دو انسان اولیه (آدم و حوا یا پسران نوح) است بی نظیر است. این موضوع(اطلاعات ژنتیکی) مطلقا ربطی به تئوری تکامل و فرضیات غلط آن ندارد بلکه نشان دهنده عظمت و حکمت خدا است که در آفرینش موجودات زنده، حجم عظیمی از اطلاعات ژنتیکی را به طرز شگفت انگیزی در مولکول های دی ان ای جا داده است. از سویی دیگر گاهی جهش ژنتیکی نامتعارف که به اطلاعات نامطلوبی می انجامد نیز باعث تغییرات در گونه ها می شود که این نیز ربطی به تئوری تکامل ندارد مثلا سگ هایی با پاهای کوتاه یا پوزه ای کوتاه و مسطح که برای چنین موجودی مطلوب نیست نتیجه جهش های غیر متعارف است همچنین انتخاب طبیعی و تطابق با محیط زیست نیز اصلی است که نتیجه وجود اطلاعات ژنتیکی در سلول های موجودات زنده است که به خصوصیات ویژه ای که برای ادامه حیات در شرایط خاصی ضروری است می انجامد و این نیز ربطی به تکامل ندارد.
۴- در مورد حیوانات خشکی، لازم نبود که حیوانات عظیم الجثه ای مانند فیل، کرگدن یا زرافه در زمان بلوغ در کشتی قرار گیرند بلکه حیواناتی از این نوع هنگامی که یک ساله یا کمتر با جثه ای بسیار کوچکتر بودند برای حفظ نسلشان کافی بود.
۵-فراموش نکنید که خدا مستقیما در این رخداد نقش داشت و بنابراین اداره و حفظ حیوانات در دستان خداوند بود و او دقیقا می دانست که چگونه می بایست این حیوانات در داخل کشتی قرار می گرفتند یا تغذیه می شدند و یا بعد ها گونه های مختلفی از آنان تکثیر می شدند. توجه کنید که متن کتاب پیدایش مطلقا به جزئیات این رویداد اشاره نمی کند و صرفا بسیار کلی و فشرده در چند صفحه به آن اشاره کرده است. احتمالا در طول ۱۲۰ سالی که کشتی ساخته می شد دستورالعمل های بسیاری از سوی خدا به نوح داده شده که در کتاب مقدس ثبت نشده است.
۶- اینکه همه جزئیات توفان و کشتی نوح باید از طریق علمی و طبیعی قابل توضیح باشند کاملا فرض نادرستی است. همانطور که اشاره کردیم این رخداد در طول تاریخ بشری رخدادی منحصر به فرد است که هیچ اتفاق تاریخی را نمی توان با آن مقایسه کرد. در این رخداد، تمام جمعیت کره زمین بجز هشت نفر جان خود را از دست دادند و همه حیوانات خشکی، پرندگان و حشرات نیز بجز آنهایی که در کشتی بودند تلف شدند و آب توفان تمام کره زمین را فرا گرفت. بعد از توفان وضعیت اقلیمی و جوی زمین، وضعیت قاره ها، پستی و بلندی سطح زمین، اقیانوس ها، دریاها، رودخانه ها همه و همه بطور چشمگیری تغییر کردند. بنابراین این رخداد را نمی توان صرفا یک رخداد طبیعی تلقی کرد و یا آن را با بلایای طبیعی دیگر مقایسه کرد.
برای مثال در کتاب خروج آمده است که خدا تا پیش از استقرار بنی اسرائیل در زمین وعده (کنعان)، در مدت ۴۰ سالی که در صحرا آواره بودند آنها را با نان آسمانی که «منّا» نامیده می شد تغذیه می کرد:

4آنگاه خداوند به موسی گفت: «همانا من از آسمان برای شما نان می‌بارانم، و قوم هر روز بروند و به اندازۀ نیاز همان روز، نان گرد آورند. خروج ۱۶: ۴

بنابراین نیازی نیست که همه جوانب این رخداد به طور علمی و از طریق دانش نوین توضیح داده شوند. همانطور که هیچ توضیح علمی برای معجزات مسیح یا هر معجزه ای که در کتاب مقدس ثبت شده است وجود ندارد.
البته این نکته بسیار مهم را نیز نباید فراموش کرد که در اکثر موارد خداوند از طریق کاملا طبیعی بدون هیچ معجزه ای، اراده و تقدیر خود را عملی می سازد و هیچ شکی نیست که در واقعه توفان نوح نیز اتفاقاتی کاملا طبیعی نقش به سزایی ایفا کرده اند. حتی احتمال اینکه خود نوح و فرزندانش مسئول اداره همه امور کشتی بوده باشند نیز وجود دارد و همه وقایع بطور کاملا طبیعی و با نظم و ترتیبی بی نظیر اتفاق افتاده اند!
در ادامه می خوانیم:

۱۷زیرا اینک من توفانِ آب بر زمین می‌آورم تا هر ذی‌جسدی را که نَفَسِ حیات در آن باشد از زیر آسمان نابود سازم. هر چه بر زمین است، خواهد مرد. 18لیکن عهد خود را با تو استوار خواهم ساخت، و تو به کشتی در خواهی آمد؛ تو و پسرانت و زنت و زنان پسرانت، همراه تو. 19از همۀ جانداران، از هر ذی‌جسدی، جفتی از هر گونه، به درون کشتی ببر تا آنها را با خود زنده نگاه داری. نر و ماده باشند. 20از هر گونه پرنده، از هر گونه چارپا و از هر گونه خزندۀ زمین، جفتی از هر گونه نزد تو خواهند آمد تا آنها را زنده نگاه داری. 21همچنین از هر گونه آذوقۀ خوردنی برگیر و بیندوز، تا برای تو و آنها خوراک باشد.» پیدایش ۶: ۱۷-۲۱

در این واقعه گویی خدا با آب توفان زمین ملوث را تطهیر کرد. آیه ۱۷ شکی باقی نمی گذارد که توفان نوح یک رخداد جهانی بود و خدا هر ذی جسدی را از زیر آسمان و هر چه بر زمین بود نابود کرد. آیات زیر از فصل هفتم نیز این حقیقت تلخ را مجددا تاکید می کنند:

21هر ذی‌جسدی که بر زمین حرکت می‌کرد، از پرندگان و چارپایان و وحوش و همۀ انبوه جنبندگان کوچک روی زمین و همۀ آدمیان، تلف شد. 22هرآنچه بر خشکی بود و نَفَسِ حیات در بینی داشت، بمرد. 23او هر موجودی را که بر روی زمین بود، محو کرد، از آدمیان و چارپایان و خزندگان و پرندگان آسمان. آنها از زمین محو شدند؛ تنها نوح باقی ماند و آنها که با وی در کشتی بودند. 24و آب صد و پنجاه روز بر زمین چیره بود. پیدایش ۷: ۲۱-۲۴

پطرس رسول نیز در رساله دوم خود به این امر تاکید می کند:

۶و به وسیلۀ همین آب، دنیای آن زمان غرق و نابود شد. 7و به همان کلام، آسمانها و زمینِ کنونی برای آتش ذخیره شده است و تا روز داوری و هلاکت بی‌دینان نگاه داشته می‌شود. دوم پطرس ۳: ۶

در بخش پایانی فصل ۶ می خوانیم:

«18لیکن عهد خود را با تو استوار خواهم ساخت، و تو به کشتی در خواهی آمد؛ تو و پسرانت و زنت و زنان پسرانت، همراه تو. 19از همۀ جانداران، از هر ذی‌جسدی، جفتی از هر گونه، به درون کشتی ببر تا آنها را با خود زنده نگاه داری. نر و ماده باشند.20از هر گونه پرنده، از هر گونه چارپا و از هر گونه خزندۀ زمین، جفتی از هر گونه نزد تو خواهند آمد تا آنها را زنده نگاه داری. 21همچنین از هر گونه آذوقۀ خوردنی برگیر و بیندوز، تا برای تو و آنها خوراک باشد.» 22پس نوح چنین کرد؛ او هرآنچه را که خدا به وی فرمان داده بود، به انجام رسانید.» پیدایش ۶: ۱۸-۲۲

این آیات وفاداری ابدی خدا را نسبت به کسانی که از او اطاعت می کنند و با کفاره مسیح از گناه و مرگ نجات یافته اند نشان می دهد. ایمانداران واقعی به مسیح همچون نوح و خانواده اش از داوری هولناکی که در آینده ای نه چندان دور در انتظار کره زمین است در امان خواهند بود زیرا در کشتی مسیح قرار دارند. همچنین اطاعت نوح از فرامین خداوند بسیار چشمگیر است.
برای درک دقیق تر این رخداد برخی از آیات فصل های ۷-۱۰ را نیز در اینجا مرور می کنیم:

11در سال ششصدم از زندگی نوح، در روز هفدهم از ماه دوّم، آری، در همان روز، همۀ چشمه‌های ژرفای عظیم فوران کرد و پنجره‌های آسمان گشوده شد. 12و باران چهل روز و چهل شب بر زمین فرو بارید. 13در همان روز، نوح و پسرانش سام و حام و یافِث و زن نوح و سه زوجۀ پسرانش با آنها به کشتی درآمدند، 14آنان و همۀ وحوش، گونه به گونه، و همۀ چارپایان، گونه به گونه، و همۀ خزندگان روی زمین، گونه به گونه، و همۀ پرندگان گونه به گونه، همۀ مرغان و همۀ بالداران. 15پس دو به دو، از هر ذی‌جسدی که نَفَسِ حیات در خود داشت، نزد نوح به کشتی درآمدند. 16و آنهایی که داخل شدند، همان‌گونه که خدا به نوح فرمان داده بود، نر و ماده از هر ذی‌جسد بودند. آنگاه خداوند در را بر او بست.
17و توفان چهل روز بر زمین ادامه داشت، و آب افزون گشت و کشتی را برگرفت که از زمین بلند شد. 18و آب چیرگی یافته، بر زمین بسیار فزونی گرفت، و کشتی بر سطح آب شناور شد. 19و آب بر زمین زیاد و زیادتر غلبه یافت تا آنکه همۀ کوههای بلند که زیر تمامی آسمان بود، پوشیده شد. 20آب پانزده ذِراع از کوهها بالاتر رفت و آنها را پوشانید. 21هر ذی‌جسدی که بر زمین حرکت می‌کرد، از پرندگان و چارپایان و وحوش و همۀ انبوه جنبندگان کوچک روی زمین و همۀ آدمیان، تلف شد. 22هرآنچه بر خشکی بود و نَفَسِ حیات در بینی داشت، بمرد. 23او هر موجودی را که بر روی زمین بود، محو کرد، از آدمیان و چارپایان و خزندگان و پرندگان آسمان. آنها از زمین محو شدند؛ تنها نوح باقی ماند و آنها که با وی در کشتی بودند. 24و آب صد و پنجاه روز بر زمین چیره بود. پیدایش ۷: ۱۱-۲۴

برای درک بهتر این واقعه توجه شما را به این نکته جلب می کنم که در ابتدای آفرینش در جو کره زمین ذخایر عظیمی آب بصورت بخار آب وجود داشت:

6و خدا گفت: «فَلَکی باشد میان آبها، و آبها را از آبها جدا کند.» 7پس خدا فَلَک را ساخت و آبهای زیر فَلَک را از آبهای بالای فَلَک جدا کرد. و چنین شد. 8خدا فَلَک را ’آسمان‘ نامید. شامگاه شد و بامداد آمد، روز دوّم. 9و خدا گفت: «آبهای زیر آسمان در یک جا گرد آیند و خشکی پدیدار شود.» و چنین شد. 10خدا خشکی را ’زمین‘ و اجتماع آبها را ’دریا‘ نامید، و خدا دید که نیکوست. پیدایش ۱: ۶-۱۰

بخار آب موجود در جو زمین مانع از ورود اشعه مضر ماورا بنفش به سطح زمین می شد و علاوه بر آن چرخه هیدرولوژیک زمین بسیار متفاوت با وضعیت بعد از توفان نوح بود؛ علاوه بر وجود رودخانه ها و چشمه های متعدد در نقاط مختلف سطح زمین در دوران پیش از توفان، قطرات شبنم که صبحگاهان بوجود می آمدند سطح زمین را می پوشاندند و آب مورد نیاز گیاهان به طور موثر تامین می شد؛ در این مقطع آب و هوای زمین بسیار معتدل بوده است. همچنین به احتمال قوی پستی و بلندی سطح زمین، رشته کوه ها، وضعیت و موقعیت قاره ها و حتی عمق اقیانوس ها با وضعیت فعلی تفاوت چشمگیری داشته است. بدون شک از نظر دانشمندان زمین شناسی وضعیت فعلی کره زمین حاصل تغییرات تدریجی و یکنواخت پوسته زمین در طول دهها یا صدها میلیون سال است و در این ارزیابی آنها واقعه توفان عظیم و جهانی نوح و وجود خدای قادر مطلق را از معادلاتشان حذف کرده اند!
5بدین‌سان، آنان به عمد بر این حقیقت چشم می‌پوشند که به کلام خدا آسمانها از قدیم بود و زمین از آب و به وسیلۀ آب شکل گرفت؛ 6و به وسیلۀ همین آب، دنیای آن زمان غرق و نابود شد. دوم پطرس ۳: ۶

توجه کنید که پطرس رسول تاکید می کند که دنیای آن زمان یعنی دنیای پیش از طوفان نابود شد که بدین معنی است که دنیای امروز شباهت بسیار اندکی با دنیای آن زمان از نظر ویژگی های زمین شناسی دارد و نمی توان و نباید این دو دنیا را با هم مقایسه کرد!
بنابراین در واقعه توفان نوح، حجم عظیم آبی که در جو زمین بود به مدت چهل روز و شب بصورت بارشی که شدت آن غیر قابل تصور است بر زمین بارید که به احتمال قوی همه پرندگان در اثر همین باران های شدید نابود شدند؛ علاوه بر آن آبهای زیر زمینی نیز با شکافته شدن پوسته زمین در اثر زلزله های سهمگین و همچنین سونامی های عظیم که نتیجه زلزله های کف اقیانوس ها و یا برخورد شهاب سنگها بود به سرعت آب را به ارتفاعی غیر قابل تصور رساند.
این احتمال نیز که تا قبل از توفان نوح باران بر زمین نباریده بود وجود دارد زیرا همانطور که اشاره کردم چرخه هیدرولوژیک زمین با امروز متفاوت بود. یکی از دلایلی که می توان به آن اشاره کرد آیات زیر است:

8سپس خدا، نوح و پسرانش را با وی خطاب کرده، گفت: 9«اینک من عهد خویش را با شما و پس از شما با فرزندان شما استوار می‌سازم، 10و نیز با هر جانداری که با شما باشد، از پرندگان و چارپایان و همۀ جانوران زمین، یعنی با همۀ آنها که از کشتی بیرون آمدند؛ این برای همۀ جانوران زمین خواهد بود. 11من عهد خود را با شما استوار می‌گردانم که دیگر هرگز هر ذی‌جسد به آب توفان هلاک نشود، و دیگر هرگز توفانی نباشد که همۀ زمین را ویران کند.» 12و خدا گفت: «این است نشان عهدی که من میان خود و شما و هر جانداری که با شماست، برای همۀ نسلهای آینده می‌بندم. 13رنگین‌کمان خود را در ابر قرار داده‌ام، و آن نشان عهدی خواهد بود که میان من و زمین است. پیدایش ۱۰: ۸-۱۳

بنابراین بعد از توفان، برای اولین بار رنگین کمان در ابر ظاهر گشت که نشان می دهد نوح و پسرانش هرگز رنگین کمان به شکلی که ما آن را تجربه کرده ایم ندیده بودند زیرا تا قبل از توفان بارانی نباریده بود و ابرها به صورتی که در دنیای کنونی تشکیل می شوند وجود نداشتند. همچنین این امر احتمالا نشان می دهد چرا مردم آن زمان به هشدار نوح مبنی بر آمدن توفان اعتنایی نکردند زیرا تا آن وقت هرگز توفانی ندیده بودند و هشدار نوح را جدی نگرفتند.
همانطور که ملاحظه می کنید مسائل بسیار بغرنج و خارج از حیطه بررسی انسان های امروزی است اما شواهد بسیاری وجود دارند که برخلاف نظر دانشمندان و علوم مدرن، به توفانی سهمگین در گذشته ای دور اشاره دارند! مثلا وجود فسیل های بیشمار موجودات دریایی در بالاترین نقاط رشته کوه ها و قله های دنیا حتی قله اورست و وجود گورستان های فسیلی بیشمار در نقاط مختلف کره زمین گواهی بر این موضوع است. توجه کنید که تشکیل فسیل از لاشه یک موجود در بسیاری از موارد به دلیل شرایط نامساعد امکان پذیر نیست و قرار گرفتن در معرض اکسیژن، باکتری ها و لاشخورها باعث نابودی کامل آنها می شود. در حالی که مرگ ناگهانی و دفن شدن در آبهای بسیار عمیق توفان نوح که به سرعت لاشه حیوانات را به صورت دست نخورده و کامل از معرض هوا و باکتری های هوازی دور نگه داشت بسیاری از گورستان های فسیلی عظیم موجود در نقاط مختلف دنیا را به خوبی توضیح می دهد. شواهد دیگری نیز وجود دارد ولی به دلیل اینکه چنین بحث هایی نیاز به اطلاعات تخصصی زمین شناسی است از حوصله این بحث خارج است و به آن نمی پردازیم.
در نهایت توجه به این موضوع بسیار بسیار حائز اهمیت است که شواهد موجود صرفاً ایمانمان را به کلام خدا تقویت می کنند ولی این شواهد به خودی خود قادر به اثبات واقعه توفان نوح و یا برعکس قادر به اثبات تئوری ها و مدل های زمین شناسی نیستند. کلام خدا خود منبع حقیقت است و هر کشف علمی به درک بیشتر حقایق آن و یا تایید نسبی آن کمک میکند ولی در نهایت مرجع نهایی کتاب مقدس است!
از زمانی که نوح و خانواده اش وارد کشتی شدند تا زمانی که آب توفان از روی زمین به طور کامل فروکش کرد حدود یک سال به طول انجامید؛ هنگامی که توفان آغاز شد نوح ششصد ساله بود:

۱۱در سال ششصدم از زندگی نوح، در روز هفدهم از ماه دوّم، آری، در همان روز، همۀ چشمه‌های ژرفای عظیم فوران کرد و پنجره‌های آسمان گشوده شد. پیدایش ۷: ۱۱

ولی حدود یک سال طول کشید تا آب طوفان به طور کامل فروکش کرد و نوح و خانواده اش و حیوانات از کشتی خارج شدند:

13در ششصد و یکمین سال از زندگی نوح، در روز نخست از ماه نخست، آب از روی زمین خشک شد. آنگاه نوح سرپوش کشتی را برگرفت و دید که اینک سطح زمین خشک شده است. 14در روز بیست و هفتم از ماه دوّم، زمین خشک شده بود. 15آنگاه خدا به نوح گفت: 16«از کشتی بیرون بیا، تو و زنت و پسرانت و زنان پسرانت همراه تو. 17همۀ جاندارانی را که با تواَند، هر ذی‌جسدی را از پرندگان و چارپایان و همۀ خزندگانی که بر زمین می‌خزند، با خود بیرون آور تا بر زمین منتشر شده، در جهان بارور و کثیر گردند.» پیدایش ۸: ۱۳-۱۷

به محض خروج از کشتی و آغاز دورانی نوین، نوح مذبحی برای خدا بنا کرد و بر آن از حیوانات پاک قربانی به خدا تقدیم کرد!

20آنگاه نوح مذبحی برای خداوند بنا کرد و از همۀ چارپایان طاهر و از همۀ پرندگان طاهر گرفته، قربانیهای تمام‌سوز بر مذبح تقدیم کرد. پیدایش ۸: ۲۰

همانطور که بارها و بارها در تارنمای فیض و راستی به خوانندگان عزیر یادآوری کرده ام بدون قربانی و کفاره گناه انسان هرگز نمی تواند با خدای زنده و قدوس رابطه داشته باشد و وارث حیات و خوشبختی خدا گردد. هرچند قربانی های عهد عتیق صرفا نماد و سایه ای از «اصل» یعنی مسیح خداوند و کفاره شگفت انگیز وی بودند و به خودی خود هرگز گناهی را کفاره نمی کردند ولی برای ایمانداران عهد عتیق که هنوز درک دقیق و روشنی از مسیح خداوند و کار عظیم وی بر صلیب نداشتند برای آنان الزام آور بود که با قربانی حیوانی معصوم و پاک بر مذبح و انجام نمادین کفاره گناه به خدا نزدیک شوند و او را با ایمان پرستش کنند.

17پس شما ای عزیزان، حال که این را می‌دانید، به‌هوش باشید مبادا به راه نادرستِ بی‌دینان گمراه شوید و پایداری‌تان را از کف بدهید، 18بلکه در فیض و شناخت خداوند و نجات‌دهندۀ ما عیسی مسیح نمو کنید، که او را از حال تا ابدالآباد جلال باد! آمین. دوم پطرس ۳: ۱۷و۱۸



کتاب پیدایش فصل ۶

توفان

1و اما چون شمار آدمیان بر زمین فزونی گرفت و دختران برای ایشان زاده شدند، 2پسران خدا دیدند که دختران آدمیان زیبارویند، و هر یک را که برمی‌گزیدند به زنی می‌گرفتند. 3و خداوند فرمود: «روح من همیشه در انسان نخواهد ماند، زیرا که او موجودی فانی است: روزهای او صد و بیست سال خواهد بود.» 4در آن روزگار و پس از آن، غول‌پیکران بر زمین بودند، زمانی که پسران خدا به دختران آدمیان درآمدند و آنان فرزندان برای ایشان به دنیا آوردند. اینان پهلوانانی از روزگاران کهن بودند که مردانی نام‌آور شدند.
5و خداوند دید که شرارت انسان بر زمین بسیار است، و هر نیتِ اندیشه‌های دل او پیوسته برای بدی است و بس؛ 6و خداوند از این که انسان را بر زمین ساخته بود، متأسف شد و در دل خود غمگین گشت. 7پس خداوند فرمود:
«انسان را که آفریده‌ام از روی زمین محو خواهم ساخت، انسان و چارپایان و خزندگان و پرندگان آسمان را، زیرا که از ساختن آنها متأسف شدم.» 8اما نوح در نظر خداوند فیض یافت.
9و این است تاریخچۀ نسل نوح. نوح مردی بود پارسا و در روزگار خویش بی‌عیب. نوح با خدا راه می‌رفت. 10و نوح سه پسر آورد: سام و حام و یافِث.
11باری، زمین در نظر خدا فاسد و آکنده از خشونت شده بود. 12و خدا زمین را دید که اینک فاسد گشته بود، زیرا که تمامی بشر راه خود را بر زمین فاسد کرده بودند.
13پس خدا به نوح گفت: «پایان تمامی بشر به حضورم رسیده است، زیرا زمین به سبب آنان آکنده از خشونت شده است. اینک آنان را با زمین نابود خواهم کرد. 14پس برای خود کشتی‌ای از چوب کوفر بساز، و حجره‌هایی در آن بنا کن، و درون و بیرونش را قیراندود نما. 15آن را این‌گونه بساز: درازای کشتی سیصد ذِراع، پهنایش پنجاه ذِراع و بلند‌ی‌اش سی ذِراع باشد. 16برای کشتی روزنه‌ای به اندازۀ یک ذِراع از بالای آن بساز. درِ کشتی را در پهلوی آن بگذار و طبقات پایین و وسط و بالا در آن بنا کن. 17زیرا اینک من توفانِ آب بر زمین می‌آورم تا هر ذی‌جسدی را که نَفَسِ حیات در آن باشد از زیر آسمان نابود سازم. هر چه بر زمین است، خواهد مرد. 18لیکن عهد خود را با تو استوار خواهم ساخت، و تو به کشتی در خواهی آمد؛ تو و پسرانت و زنت و زنان پسرانت، همراه تو. 19از همۀ جانداران، از هر ذی‌جسدی، جفتی از هر گونه، به درون کشتی ببر تا آنها را با خود زنده نگاه داری. نر و ماده باشند. 20از هر گونه پرنده، از هر گونه چارپا و از هر گونه خزندۀ زمین، جفتی از هر گونه نزد تو خواهند آمد تا آنها را زنده نگاه داری. 21همچنین از هر گونه آذوقۀ خوردنی برگیر و بیندوز، تا برای تو و آنها خوراک باشد.» 22پس نوح چنین کرد؛ او هرآنچه را که خدا به وی فرمان داده بود، به انجام رسانید.

راهنمایی           پنجره را ببندید X

با کلیک روی شماره آیات، تفسیر آنها را انتهای متن مطالعه کنید و با کلیک مجدد روی شماره آیات در بخش تفسیر به مکان اول در متن کتاب مقدس برگردید. برخی از آیات به دلیل وضوح معنایی تفسیر نشده اند و با کلیک روی شماره آنها اتفاقی نمی افتد.
همچنین با کلیک روی کلمات آبی رنگ و نگاه داشتن ماوس روی آنها در متن کتاب مقدس اطلاعات بیشتری در مورد آن کلمه در پنجره ای دیگر ظاهر می شود که با حرکت ماوس از روی کلمه آبی رنگ، آن پنجره بسته می شود.