اناجیل واعمال رسولان | رسالات پولس رسول | رساله عبرانیان | رساله یعقوب | رسالات پطرس رسول | رسالات یوحنا رسول | رساله یهودا | کتاب مکاشفه | |||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
انجیل متی | رومیان | افسسسیان | دوم تسالونیکیان | عبرانیان | یعقوب | اول پطرس | اول یوحنا | یهودا | مکاشفه | |
انجیل مرقس | اول قرنتیان | فیلیپیان | اول تیموتاوس | دوم پطرس | دوم یوحنا | |||||
انجیل لوقا | دوم قرنتیان | کولسیان | دوم تیموتاوس | سوم یوحنا | ||||||
انجیل یوحنا | غلاطیان | اول تسالونیکیان | تیطس | |||||||
اعمال رسولان | فلیمون | |||||||||
فهرست کلام خدا: عهد جدید | X   پنجره را ببندید |
کتاب مقدس برای تمام فصول (۲۱)
بخش «کتاب مقدس برای تمام فصول» شامل بررسی ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس است. با مطالعه یک فصل در هفته، شما در طول یک سال (۵۲ هفته) شناخت عمیق تری از حقایق و تعالیم اساسی کلام خدا حاصل می کنید و تصویری جامع از کل کتاب مقدس در ذهنتان شکل می گیرد. ( همه آیات از ترجمه فارسی هزاره نو و گاهی از ترجمه قدیم فارسی کتاب مقدس برگزیده شده اند.)
برای درک بهتر می توانید ابتدا فصل مورد بحث را در بخش انتهایی این صفحه بخوانید؛ سپس بررسی آن را در ابتدای همین صفحه دنبال کنید.
بررسی کتاب اِشْعَیا نبی فصل ۵۳
با عرض سلام خدمت همه دوستان، ادوارد سرکیسیان هستم و فصلی دیگر از مجموعه ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس را بررسی خواهم کرد. بدون شک اِشعَیا نبی که حدود ۷۰۰ سال قبل از مسیح می زیسته است یکی از بزرگترین و مهمترین انبیا تاریخ قوم یهود بشمار می آید و کتابش از نظر ادبی و پیام روحانی یکی از شاهکارهای عهد عتیق است و فصل ۵۳ آن همچون قله باشکوه و سربه فلک کشیده اِوِرست، بام عهد عتیق است. امید من این است که با مطالعه این فصل بی نظیر ایمان شما به اعتبار تاریخی کتاب مقدس، قدرت کلام خدا و در نهایت به شخص عیسی مسیح تثبیت شود و با اعتقادی راسخ به سوی کمال پیش روی کنید.
در زمان اشعیا نبی در قرن هشتم قبل از میلاد سرزمین اسرائیل به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده بود و دو حکومت مستقل آنها را اداره می کردند؛ مرکز سرزمین شمالی شهر سامره بود و مرکز سرزمین جنوبی اورشلیم بود؛ تمرکز کتاب اشعیا نبی بر بخش جنوبی (سرزمین یهودا) است. کتاب اشعیا نبی را می توان به دو بخش اصلی تقسیم کرد؛ به دلیل رواج شرارت و بت پرستی در سرزمین جنوبی، بخش نخست (فصل های ۱ تا ۳۹) بر موضوع داوری عادلانه خدا متمرکز است و بخش دوم (فصل های ۴۰ تا ۶۶) به موضوع احیا مجدد، نجات و تسلی قوم یهود و در نهایت برقراری پادشاهی هزار ساله مسیح اختصاص یافته است. ولی نبوت های این کتاب صرفا به قوم یهود محدود نیست و به همه ملل نیز مرتبط است.
حدود سال های ۷۲۲ ق.م سرزمین شمالی به اسارت امپراتوری آشور در آمد و سقوط کرد ولی بر اساس نبوت های اِشَعیا نبی و همچنین اِرمیا نبی سرزمین جنوبی سال ها بعد در ۵۹۷ ق.م به تصرف امپراتوری بابل در آمد و اکثر قوم یهود در سه مرحله به اسارت امپراتوری بابل درآمدند و به آنجا تبعید شدند و بقیه نیز یا به مصر فرار کردند یا در سرزمین های اطراف پراکنده شدند و در نهایت نابودی کامل اورشلیم و معبد خدا در ۵۸۶ ق.م رقم خورد.
یکی از شگفت انگیزترین پیشگویی های کتاب اشعیا نبی در مورد کوروش پادشاه هخامنشی است.
اشعیا نبی که حدود ۱۵۰ سال پیش از کوروش هخامنشی می زیست دقیقا در فصل های ۴۴ و ۴۵ پیشگویی می کند که کوروش کبیر به منصب پادشاهی امپراتوری فارس و ماد خواهد رسید و با شکست امپراتوری بابل فرمان آزادی اسیران یهودی و ساخت مجدد معبد خدا در اورشلیم را صادر خواهد کرد. این در حالی است که در آن زمان نه تنها کوروش به دنیا نیامده بود و امپراتوری هخامنشی وجود نداشت بلکه قوم اسرائیل در صلح و سلامتی زندگی می کردند و هیچ خطری از سوی امپراتوری بابل آنها را تهدید نمی کرد. علاوه بر آن شهر اورشلیم و معبد باشکوه خدا که سلیمان پادشاه آن را ساخته بود و از عجایب معماری آن زمان بود کاملا پابرجا بودند!
در زیر به نبوت های اشاره شده در بالا توجه کنید:
24خداوند که ولیّ توست و تو را از رَحِم سرشته است، چنین میفرماید:
«من هستم یَهُوه،
آن که همه چیز را آفرید،
آسمانها را بهتنهایی گسترانید،
و زمین را یکه و تنها پهن کرد.
25آن که آیات انبیای دروغین را باطل میسازد،
و غیبگویان را اَبله میگرداند.
آن که حکیمان را ناکام بازمیگرداند،
و معرفت آنان را به حماقت بدل میسازد.
26آن که کلام خدمتگزارانش را تحقق میبخشد،
و پیشگوییهای فرستادگانش را به انجام میرساند.
آن که دربارۀ اورشلیم میگوید: ”مسکون خواهد شد!“
و دربارۀ شهرهای یهودا، که: ”بنا خواهند گردید“،
و دربارۀ ویرانههایشان، که ”آنها را بر پا خواهم داشت“.
27آن که به ژرفای دریا میگوید: ”خشک شو!
من نهرهایت را خشک خواهم کرد“.
28آن که دربارۀ کوروش میگوید: ”او شبان من است،
و تمامی خشنودی مرا به جا خواهد آورد“.
و آن که دربارۀ اورشلیم میگوید: ”بنا خواهد شد“،
و در خصوص معبد که: ”بنیادت نهاده خواهد گشت.“»
اشعیا نبی ۴۴: ۲۴-۲۸
و همچنین آیات زیر را ملاحظه کنید:
1این است آنچه خداوند به مرد مسحشدۀ خود میگوید،
به کوروش، که دست راستش را گرفتم
تا قومها را در برابرش به زانو درآورم،
و توان ایستادگی را از آنان سلب کنم،
تا درها را در برابرش بگشایم
و دروازهها دیگر بسته نشوند:
2«من پیش روی تو خواهم خرامید،
و بلندیها را هموار خواهم کرد؛
دروازههای برنجین را در هم خواهم شکست
و پشتبندهای آهنین را خواهم بُرید.
3گنجهای نهان در تاریکی را به تو خواهم بخشید،
و خزائن پنهان در جایهای مخفی را از آنِ تو خواهم ساخت.
تا بدانی که من یهوه، خدای اسرائیل، هستم،
که تو را به نام میخوانم.
4بهخاطر خدمتگزارم یعقوب،
و برگزیدهام اسرائیل است
که تو را به نام میخوانم
و لقبی پرافتخار به تو میبخشم،
اگرچه مرا نمیشناسی.
5من یهوه هستم و دیگری نیست؛
بهجز من خدایی نیست.
اگرچه مرا نمیشناسی،
تو را تجهیز خواهم کرد،
6تا از محل طلوع آفتاب تا محل غروب آن،
بدانند که غیر از من کسی نیست؛ من یهوه هستم و دیگری نیست؛
7پدیدآورندۀ روشنایی و خالق تاریکی،
موجد سعادت و آفرینندۀ مصیبت؛
آری من، یهوه، تمام اینها را به جا میآورم.
8ای آسمانها از بالا ببارانید،
و ابرها عدالت را فرو ریزند؛
زمین بشکافد
و نجات و عدالت بار آورد،
و آنها را با هم برویاند؛
من، خداوند، اینها را آفریدهام.
9وای بر کسی که با صانع خود مجادله میکند،
حال آنکه سفالی از سفالهای زمین بیش نیست!
آیا گِل به کوزهگر میگوید: ”این چیست که میسازی؟“،
یا، ”کوزۀ تو را دسته نیست“؟
10وای بر آن که به پدرش بگوید: ”این چیست که تولید میکنی؟!“
یا به مادرش، که: ”چه میزایی؟!“»
11خداوند که قدوس اسرائیل و صانع اوست،
دربارۀ امور آینده چنین میفرماید:
«آیا دربارۀ فرزندانم مرا زیر سؤال میبرید؟
آیا درمورد اعمال دستانم به من امر و نهی میکنید؟
12منم که زمین را ساختم
و انسان را بر آن آفریدم؛
دستان من بود که آسمانها را گسترانید،
و تمامی لشکریان آسمان را من فرمان دادم.
13من کوروش را برای اجرای عدالتم برانگیختهام،
و راههایش را جملگی راست خواهم گردانید.
او شهر مرا بنا خواهد کرد،
و اسیرانم را آزاد خواهد ساخت،
اما نه برای دستمزد یا پاداش؛»
این را خداوند لشکرها میگوید.
کتاب اشعیا نبی ۴۵: ۱-۱۳
این پیشگویی ها که در طول تاریخ مو به مو تحقق یافته اند و شواهد تاریخی و باستان شناسی متعددی نیز برای اثبات آن ها موجودند باید ایمانمان را به خدای کتاب مقدس و کلامش دوچندان کند.
اما شگفت انگیزترین پیشگویی کتاب اشعیا نبی، نبوت فصل ۵۳ آن است که در مورد مصلوب شدن، مرگ، رستاخیز و صعود مسیح خداوند است که بی نظیر و حیرت آور است. اگر هیچ کدام از کتاب های عهد جدید نوشته نمی شد فقط فصل ۵۳ کتاب اشعیا نبی برای ایمان به مسیح خداوند و کسب نجات و زندگی ابدی کافی می بود؛ در واقع می توان گفت که کتاب اشعیا نبی، انجیل عهد عتیق کتاب مقدس است. اکثر معلمان دین یهود چنان از فصل ۵۳ کتاب اشعیا نبی وحشت دارند که از قرن اول میلادی تا به امروز و در سراسر جهان از خواندن این فصل در کنیسه ها خودداری می کنند!
اجازه دهید این فصل را با هم بخوانیم:
کتاب اشعیا نبی فصل ۵۳
1چه کسی پیام ما را باور کرده،
و بازوی خداوند بر کِه مکشوف گشته است؟
2زیرا در حضور وی چون نهال،
و همچون ریشهای در زمینِ خشک خواهد رویید.
او را نه شکل و شمایلی است که بر او بنگریم،
و نه ظاهری که مشتاق او باشیم.
3خوار و مردود نزد آدمیان،
مرد دردآشنا و رنجدیده.
چون کسی که روی از او بگردانند،
خوار گشت و به حسابش نیاوردیم.
4حال آنکه رنجهای ما بود که او بر خود گرفت
و دردهای ما بود که او حمل کرد،
اما ما او را از جانب خدا مضروب،
و از دست او مصدوم و مبتلا پنداشتیم.
5حال آنکه به سبب نافرمانیهای ما بدنش سوراخ شد،
و به جهت تقصیرهای ما لِه گشت؛
تأدیبی که ما را سلامتی بخشید بر او آمد،
و به زخمهای او ما شفا مییابیم.
6همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم،
و هر یک از ما به راه خود رفته بود،
اما خداوند تقصیر جمیع ما را بر وی نهاد.
7آزار و ستم دید،
اما دهان نگشود؛
همچون برهای که برای ذبح میبرند،
و چون گوسفندی که نزد پشمبرندهاش خاموش است،
همچنان دهان نگشود.
8با محاکمهای ظالمانه برده شد؛
چه کسی از نسل او سخن تواند گفت،
زیرا او از زمین زندگان منقطع شد،
و به سبب نافرمانی قوم من مضروب گردید؟
9گرچه هیچ خشونت نورزید،
و فریبی در دهانش نبود،
قبرش را با شریران تعیین کردند،
و پس از مرگش، با دولتمندان.
10اما خواست خداوند این بود
که او را لِه کرده، به دردها مبتلا سازد.
چون جان خود را قربانی گناه ساخت،
نسل خود را خواهد دید و عمرش دراز خواهد شد،
و ارادۀ خداوند به دست وی به انجام خواهد رسید.
11ثمرۀ مشقت جان خویش را خواهد دید
و سیر خواهد شد.
خادم پارسای من به معرفت خود بسیاری را پارسا خواهد گردانید،
زیرا گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد کرد.
12بنابراین من نیز او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد،
و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد کرد.
زیرا جان خویش را به کام مرگ ریخت،
و از خطاکاران شمرده شد؛
او گناهان بسیاری را بر دوش کشید،
و برای خطاکاران شفاعت میکند.
کتاب اِشَعیا نبی ۵۳
در واقع بهتر است که این بررسی را از انتهای فصل ۵۲ کتاب اشعیا شروع کنیم:
13اینک خادم من کامیاب خواهد شد
و به جایگاهی بس والا و رفیع رسیده، سرافراز خواهد گردید.
14چنانکه بسیاری از او در حیرت شدند -
چراکه ظاهرش چنان تباه شده بود که دیگر به انسان نمیمانست،
و چهرهاش چنان مخدوش که دیگر به بنیآدم شبیه نبود -
15به همانسان او اقوام بسیار را تطهیر خواهد کرد،
و پادشاهان به سبب او دهان خود را خواهند بست.
زیرا آنچه را که بدیشان گفته نشده بود، خواهند دید،
و آنچه را نشنیده بودند، درک خواهند کرد.
کتاب اشعیا نبی ۵۲: ۱۳-۱۵
قبل از پرداختن به جزئیات این فصل اجازه دهید کمی با کلیات کتاب اشعیا نبی بیشتر آشنا شویم. فصل اول کتاب اشعیا نبی همچون فصل اول رساله رومیان در عهد جدید بدون هیچ ابهامی و با صراحت وضعیت انسان را به زبانی بسیار ملموس به تصویر می کشد :
3گاوْ صاحبِ خویش را میشناسد،
و الاغْ آخورِ مالک خویش را،
اما اسرائیل نمیشناسد،
و قوم من فهم ندارد.»
4وای بر امت خطاکار،
و قومی که زیر بار گناهند؛
وای بر نسل شریران،
و فرزندان فاسد!
خداوند را ترک گفتهاند،
بر قدوس اسرائیل اهانت روا داشتهاند،
و به او پشت کردهاند!
5چرا باز مضروب شوید؟
چرا بیش از این عِصیان ورزید؟
تمامی سَر بیمار است،
و تمامی دل، مریض.
6از کف پا تا فرق سر،
در آن هیچ تندرستی نیست؛
سراسر، جراحت و کوفتگی و زخم تازه است،
که نه بخیه شده، نه بسته گشته،
و نه به روغن مرهم گذاشته شده است. اشعیا ۱: ۳-۶
اما کتاب اشعیا نبی در نبوت های پی در پی اعلام می کند که این وضعیت مختص قوم اسرائیل نیست بلکه همه اقوام دیگر نیز در همین وضعیت هولناک گرفتارند:
4زمین خشک و پژمرده میگردد؛
جهان کاهیده و پژمرده میشود؛
بزرگانِ زمین کاهیده میگردند.
5زمین به سبب ساکنانش مُلوَّث شده است،
زیرا از شرایع تجاوز کردهاند؛
فرایض را زیر پا نهادهاند
و عهد جاودانی را شکستهاند.
6پس لعنت زمین را فرو میبلعد
و ساکنانش به سزای تقصیراتشان میرسند.
اشعیا ۲۴: ۴-۶
این دقیقا پیام رساله پولس رسول به رومیان فصل اول تا سوم است؛ پولس رسول روشن می سازد که همه انسان ها چه دینداران و چه بی دینان در باتلاق گناه گرفتارند و مرگ ابدی آنها را به کام خود فرو خواهد برد. فراموش نکنید که قوم اسرائیل در زمان اشعیا بسیار مذهبی بودند و مراسم و سنن مذهبی را مو به مو بجا می آوردند!
در همان فصل اول کتاب اِشْعَیا نبی خداوند به آنها می گوید:
11خداوند میگوید:
«از انبوه قربانیهای شما مرا چه سود؟
از قربانیهای تمامسوزِ قوچها
و چربیِ حیوانات پروار سیر شدهام،
و مرا به خون گاو و بره و بز رغبتی نیست.
12آنگاه که میآیید تا به حضورم حاضر شوید،
کیست که این را از شما خواسته است
که صحنهای مرا چنین لگدمال کنید؟
13هدایای باطل، دیگر میاورید؛
از بخور کراهت دارم.
گردهمآییِ مخصوص را توأم با شرارت تحمل نتوانم کرد،
خواه ماهِ نو باشد، خواه شَبّات، و خواه دعوت جماعت.
14جان من از مراسم ماهِ نو و اعیاد مقرر شما بیزار است؛
اشعیا ۱: ۱۱-۱۴
این دقیقا با آنچه پولس رسول در رومیان تذکر می دهد مطابقت دارد؛ پولس ابتدا تاکید می کند که همه بی دینان دنیا خدا را ترک کرده اند و در پی بطالت اند:
18زیرا غضب خدا از آسمان به ظهور میرسد بر هر گونه بیدینی و شرارت انسانهایی که با شرارت خود حقیقت را سرکوب میکنند.19زیرا آنچه از خدا میتوان شناخت بر آنان آشکار است، چون خدا آن را بر ایشان آشکار ساخته است. 20زیرا از آغاز آفرینش جهان، صفات نادیدنیِ خدا، یعنی قدرتِ سرمدی و الوهیت او را میتوان با ادراک از امور جهانِ مخلوق، بهروشنی دید. پس آنان را هیچ عذری نیست.
21زیرا هرچند خدا را شناختند، امّا او را چون خدا حرمت نداشتند و سپاس نگفتند، بلکه در اندیشۀ خود به بطالت گرفتار آمدند و دلهای بیفهمِ ایشان را تاریکی فرا گرفت.
رومیان ۱: ۱۸-۲۱
اما این موضوع صرفا مشکل بی دینان دنیا نیست بلکه دینداران دنیا نیز که از شریعتی پیروی می کنند در همین باتلاق گناه غوطه ور شده اند:
1پس تو ای آدمی که دیگری را محکوم میکنی، هر که باشی هیچ عذری نداری. زیرا در هر موردی که دیگری را محکوم میکنی، خویشتن را محکوم کردهای؛ چون تو که داوری میکنی، خودْ همان را انجام میدهی…12همۀ کسانی که بدون شریعت گناه میکنند، بدون شریعت نیز هلاک خواهند شد؛ و همۀ کسانی که زیر شریعت مرتکب گناه میشوند، بنا بر موازین شریعت داوری خواهند شد…17حال، تو که خود را یهودی میخوانی و به شریعت تکیه داری و به رابطهات با خدا فخر میکنی، 18تو که ارادۀ او را میدانی و چون از شریعت تعلیم یافتهای، بهترینها را برمیگزینی، 19و اطمینان داری که راهنمای کوران و نور ظلمتنشینانی، 20تو که به سبب برخورداری از شریعت که تبلور معرفت و حقیقت است، مربی جاهلان و آموزگار کودکانی، 21تو که دیگران را تعلیم میدهی، آیا خود را نمیآموزانی؟ تو که بر ضد دزدی موعظه میکنی، آیا خودْ دزدی میکنی؟ 22تو که میگویی نباید زنا کرد، آیا خودْ زنا میکنی؟ تو که از بتها نفرت داری، آیا خودْ معبدها را غارت میکنی؟ 23تو که به داشتن شریعت فخر میفروشی، آیا با زیر پا گذاشتنِ آن به خدا بیحرمتی میکنی؟ 24چنانکه نوشته شده است: «به سبب شما، نام خدا را در میان قومها کفر میگویند.» رومیان ۲: ۱و۱۲ -۲۴
پولس رسول در آیات فوق روشن می سازد که انسان هایی که از شریعتی پیروی می کنند( نمونه بارز آن در قرن اول میلادی یهودیان بودند) خود اولین کسانی هستند که آن شریعت را زیر پا می نهند و قادر به انجام آن نیستند. شریعت صرفا مانند آینه ای است که گناهان و خطاهای ما را به ما نشان می دهد ولی هرگز به انسان های سقوط کرده این قدرت را نمی بخشد تا از فرامین آن تبعیت کنند.
بنابراین نتیجه گیری نهایی پولس رسول از وضعیت انسان ها دقیقا مانند فصل اول اشعیا نبی است:
23زیرا همه گناه کردهاند و از جلال خدا کوتاه میآیند. رومیان ۳: ۲۳
اشعیا نبی به صراحت تاکید می کند که انسان در باتلاق گناه غوطه ور شده است و همه جوانب هویتی انسان از اراده، تعقل، شعور و احساسات گرفته تا روح و ذهن و جسم را آلوده کرده است:
چرا بیش از این عِصیان ورزید؟
تمامی سَر بیمار است،
و تمامی دل، مریض.
6از کف پا تا فرق سر،
در آن هیچ تندرستی نیست؛
سراسر، جراحت و کوفتگی و زخم تازه است،
که نه بخیه شده، نه بسته گشته،
و نه به روغن مرهم گذاشته شده است. اشعیا ۱: ۵-۶
آیا امیدی برای انسان در این وضعیت هولناک روحانی وجود دارد؟
2بلکه تقصیرات شما، میان شما و خدایتان جدایی افکنده است، و گناهانتان روی او را از شما نهان ساخته است تا نشنود…
۱۱…برای عدالت انتظار میکشیم، و نیست!
برای نجات، اما از ما دور است!
12زیرا که نافرمانیهای ما در نظر تو بسیار است،
و گناهانمان بر ضد ما شهادت میدهد.
عِصیانهای ما پیوسته با ماست،
اشعیا ۵۹: ۲ و ۱۱-۱۲
انسانی که به دلیل گسسته شدن رابطه اش با خدای قدوس به مرگ ابدی محکوم شده است و در دنیایی لعنت شده، زندگی موقت و سراسر درد و اندوه را تجربه می کند چگونه قادر است که از این دره سقوط و مرگ رهایی یابد؟
اشعیا نبی مانند پولس رسول به زیبایی به این سوال پاسخ می دهد:
پس خداوند این را دید،
و در نظرش ناپسند آمد
که انصاف وجود نداشت.
16او دید که کسی نبود،
و به شگفت آمد که شفاعتکنندهای وجود نداشت.
پس بازوی خودش برای او نجات به ارمغان آورد،
و عدالت وی، از او حمایت کرد.
17پس عدالت را چون زره بر تن کرد،
و کلاهخود نجات را بر سر نهاد؛
اشعیا ۵۹: ۱۵-۱۷
در آیات فوق اشعیا مجددا با زبانی عینی و ملموس که از ویژگی های ادبی زبان عبری است به زیبایی نجات انسان ها را به تصویر می کشد زیرا خود خداوند راهی برای نجات و عادل شمردگی انسان فراهم خواهد ساخت و تنها اوست که قادر است انسان را از قعر دره سقوط نجات دهد. خدای نجات دهنده کلاه خود نجات و زره عدالت کامل را که فقط و فقط متعلق به اوست همچون جنگجوی قهرمانی که آماده نبرد می شود در میدان نبرد دشمنانش را در هم میکوبد و با بازویی افراشته انسان های اسیر شیطان، گناه و مرگ ابدی را نجات می دهد و ردای عدالتش را بر تن آنان می کند!
۱۰در خداوند شادی بسیار میكنم و جان من در خدای خود وجد مینماید زیرا كه مرا به جامه نجات ملبّس ساخته، ردای عدالت را به من پوشانید. اشعیا ۶۱: ۱۰
و این دقیقا پیام پولس رسول در رومیان است:
20 از آنجا که به اعمال شریعت هیچ بشری در حضور او عادل شمرده نخواهد شد، چونکه از شریعت دانستن گناه است.
21 لکن الحال بدون شریعت، عدالت خدا ظاهر شده است، چنانکه تورات و انبیا بر آن شهادت میدهند؛ رومیان ۳: ۲۰و۲۱
اما سوالی که مطرح می شود این است که چگونه و به چه طریقی خدا عدالت (پارسایی) و نجات را برای انسان ها به ارمغان آورده است؟ پاسخ این سوال را می توان در فصل ۵۳ کتاب اشعیا نبی یافت.
ابتدا اجازه دهید که چارچوبی را برای درک دقیق تر فصل ۵۳ اشعیا نبی برای شما ترسیم کنم؛ در واقع در فصل ۵۳ اشعیا نبی با الهام الهی دو رخداد مهم را به طور همزمان پیشگویی می کند:۱- وی به آینده ای بسیار دور اشاره می کند که باقی ماندگان اندکی از یهودیان نسل های آینده به تاریخ گذشته چشم خواهند دوخت و برای واقعه مصلوب شدن عیسی مسیح مرثیه خواهند سرایید و با توبه و سوگواری به عیسی مسیح ایمان خواهند آورد. ۲- دومین پیشگویی اشعیا در فصل ۵۳ بدون شک واقعه مصلوب شدن مسیح خداوند است که با جزئیاتی بی نظیر به تصویر کشیده شده است.
بنابراین متنی که در فصل ۵۳ آمده است توبه و مرثیه ایمانداران واقعی یهودی نسل های آینده در زمان مصیبت بزرگ است (توجه کنید که اصطلاح «مصیبت بزرگ» معنی الهیاتی دارد و برای درک بهتر به مقاله شماره ۱۵ در بخش مقالات رجوع کنید.). این گروه توبه کنندگان و مرثیه سرایان برای اینکه هزاران سال یهودیان به مسیح و کفاره او ایمان نیاورده اند سوگواری می کنند؛ این دقیقا همان پیشگویی است که در کتاب زکریای نبی ( قرن ششم قبل از میلاد) آمده است؛ در این پیشگویی ذکر شده است که باقی ماندگان از قوم یهود در زمان آخر و «مصیبت بزرگ» پیش از ظهور ثانویه مسیح توبه خواهند کرد و به مسیح خداوند که او را در زمان ظهور اولش مصلوب کردند ایمان خواهند آورد و نجات خواهند یافت:
۱۰و بر خاندان داوود و بر ساکنان اورشلیم روح فیض و دعاهای ملتمسانه را خواهم ریخت، و بر من که نیزهام زدند خواهند نگریست، و برای من مانند کسی که به جهت تنها فرزندش به سوگ نشیند، سوگواری خواهند کرد و همچون کسی که به جهت نخستزادهاش بگرید، به تلخی خواهند گریست.
زکریا نبی ۱۲: ۱۰
و نیز:
1«در آن روز برای خاندان داوود و ساکنان اورشلیم چشمهای به جهت طهارت از گناه و ناپاکی گشوده خواهد شد…
8«خداوند میفرماید: در سرتاسر این سرزمین، دو سوّم قطع شده، خواهند مرد، و یک سوّم باقی خواهند ماند. 9و من آن یک سوّم را از میان آتش عبور خواهم داد؛
آنان را همچون نقره تصفیه خواهم کرد
و همچون طلا مَحَک خواهم زد.
ایشان نام مرا خواهند خواند،
و من ایشان را مستجاب خواهم کرد؛
خواهم گفت، ”ایشان قوم منند؛“
و ایشان خواهند گفت: ”یهوه خدای ماست.“»
زکریا نبی ۱۳: ۱و ۸
بنابراین در زمان مصیبت بزرگ و پیش از پادشاهی هزار ساله مسیح عده اندکی از قوم یهود (یک سوم) به مسیح ایمان می آورند و توبه می کنند که اصطلاحا در الهیات مسیحی به آنان باقی ماندگان (remnant) می گویند و دو سوم یهودیان در وقایع هولناک مصیبت عظیم و داوری خدا هلاک خواهند شد. توجه کنید که یَهوُه خدای قادر مطلق خطاب به قوم یهود می گوید:« بر من که نیزه ام زدند خواهند گریست» که اشاره به واقعه مصلوب شدن مسیح است که در آن واقعه یک سرباز رومی برای اینکه مطمئن شود مسیح مرده است به قلبش نیزه ای زد:
34امّا یکی از سربازان نیزهای به پهلوی او فرو برد که در دم خون و آب از آن روان شد. یوحنا ۱۹: ۳۴
بنابراین در زمان آخر قوم اسرائیل بعد از قرن ها بی ایمانی به مسیح و تعالیم او ایمان خواهند آورد و با سوگواری توبه خواهند کرد؛ آنها حقیقت را خواهند شناخت و از مرگ ابدی نجات خواهند یافت!
آیات ۱ تا ۳ فصل ۵۳ کتاب اشعیا نبی مرثیه تلخی است که نجات یافتگان قوم اسرائیل در زمان مصیبت بزرگ در رابطه با مسیح و واقعه مصلوب شدن وی خواهند سرائيد:
1چه کسی پیام ما را باور کرده،
و بازوی خداوند بر کِه مکشوف گشته است؟
2زیرا در حضور وی چون نهال،
و همچون ریشهای در زمینِ خشک خواهد رویید.
او را نه شکل و شمایلی است که بر او بنگریم،
و نه ظاهری که مشتاق او باشیم.
3خوار و مردود نزد آدمیان،
مرد دردآشنا و رنجدیده.
چون کسی که روی از او بگردانند،
خوار گشت و به حسابش نیاوردیم. اشعیا ۵۳: ۱-۳
در این مرثیه، در آغاز نجات یافتگان علت بی ایمانی قوم یهود را اعلام می کنند؛ قوم یهود، قدرت خداوند را که از طریق معجزات عظیم مسیح در میانشان ظاهر شده بود (بازوی خداوند بر کِه مکشوف گشته است؟) نادیده گرفتند و با سنگدلی به پیام و شخص او ایمان نیاوردند زیرا در نظر یهودیان قرن اول میلادی عیسی همچون نهالی که از کنار تنه درختی تنومند جوانه می زند یا ریشه ای که در زمین های خشک می روید بود؛ توجه کنید معنی «چون نهال، و همچون ریشهای در زمینِ خشک خواهد رویید.» این است که عیسی نزد یهودیان قرن اول میلادی مانند گُل رُز قرمز در وسط چمنزاری سر سبز، جذاب و دیدنی و چشمگیر نبود بلکه او مثل نهال کوچکی که از کنار درختی تنومند جوانه می زند یا ریشه ای که از زمین شوره زار و خشک در تقلای یافتن رطوبتی از سطح خاک بیرون می آید و ابدا توجه کسی را به خود جلب نمی کند بود به طوری که کسی مشتاق دیدنش نبود!
مطابق الهیات دین یهود، مسیح موعودی که یهودیان برای قرن های متمادی انتظار ظهور او را می کشیدند پادشاهی با جلال و جبروت بود که با اقتدار و قوتی عظیم می بایست ظهور کند؛ همه ملل از او اطاعت می کردند و با عصای پولادین استقلال، شکوفایی سیاسی و اقتصادی را همچون دوران پادشاهی داوود و پسرش سلیمان به سرزمین اسرائیل باز می گرداند؛ حال کسی از شهر ناصره سر و کله اش پیدا شده بود که ادعا می کرد مسیح موعود و پسر خدا است؟! کسی که حتی داستان تولدش از مریم باکره نیز نزد یهودیان متعصب و مذهبی آن زمان با اما و اگر همراه بود و پدرش نجّاری فقیر و بی نام و نشان از اهالی ناصره، شهری گمنام در شمال اسرائیل بود که به دلیل تردد رومیان و روابط اهالی آنجا با سربازان رومی مورد انزجار یهودیان مذهبی نیز بود؟!
43روز بعد، عیسی بر آن شد که به جلیل برود. او فیلیپُس را یافت و به او گفت: «از پی من بیا!» 44فیلیپُس اهل بِیتصِیْدا، شهر آندریاس و پطرس بود. 45او نَتَنائیل را یافت و به او گفت: «آن کس را که موسی در تورات بدو اشاره کرده، و پیامبران نیز دربارهاش نوشتهاند، یافتهایم! او عیسی، پسر یوسف، از شهر ناصره است!» 46نَتَنائیل به او گفت: «مگر میشود از ناصره هم چیزی خوب بیرون بیاید؟» فیلیپُس پاسخ داد: «بیا و ببین.» انجیل یوحنا ۱: ۴۳- ۴۵
عیسی در بیت لحم یهودیه که دهکده ای کوچک در جنوب سرزمین یهودیه و نزدیک اورشلیم بود و در آغلی متولد شد؛ دوران کودکی و بلوغ خود را در ناصره شهری بدنام سپری کرد و در خانواده ای فقیر و بی نام و نشان بزرگ شد که مطلقا جذابیتی برای مردم یهود قرن اول میلادی نداشت. او بسیار معمولی و عادی بود به طوری که حتی مردم ناصره هم او را رد کردند!
53چون عیسی این مَثَلها را به پایان رسانید، آن مکان را ترک گفت 54و به شهر خود رفته، در کنیسه به تعلیم مردم پرداخت. مردم در شگفت شده، میپرسیدند: «این مرد چنین حکمت و قدرتِ انجام معجزات را از کجا کسب کرده است؟ 55مگر او پسر آن نجّار نیست؟ مگر نام مادرش مریم نیست؟ و برادرانش یعقوب و یوسف و شَمعون و یهودا نیستند؟ 56مگر همۀ خواهرانش در میان ما زندگی نمیکنند؟ پس این چیزها را از کجا کسب کرده است؟» 57پس به نظرشان ناپسند آمد. امّا عیسی به آنان گفت: «نبی بیحرمت نباشد جز در شهر خود و خانۀ خویش!» 58و در آنجا بهعلت بیایمانی ایشان، معجزات زیادی نکرد. متی ۱۳: ۵۳-۵۸
حتی معجزات عظیمی که از مسیح صادر می شد بر بی ایمانی مردم فایق نیامد زیرا معجزات مسیح برای بسیاری از مردم رنج دیده، بیمار و طرد شده جامعه بود؛ مسیح کوران، کران، گنگان، لنگان، مفلوجان و ابرصان را شفا می داد که در آن دوران اکثرا افرادی طرد شده از اجتماع، فقیر و کم اهمیت و بی سواد بودند و در نهایت این معجزات مسیح نیز از سوی فریسیان و کاتبان به قدرت شیطانی نسبت داده می شد و احتمالا شک و تردید مردم را که بسیار مطیع رهبران مذهبی وقت یهود بودند نسبت به مسیح برمی انگیخت:
22آنگاه مردی دیوزده را که کور و لال بود نزدش آوردند و عیسی او را شفا داد، به گونهای که توانست ببیند و سخن بگوید. 23پس آن جماعت همه در شگفت شدند و گفتند: «آیا این مرد همان پسر داوود نیست؟» 24امّا چون فَریسیان این را شنیدند، گفتند: «به یاری بِعِلزِبول، رئیس دیوهاست که دیوها را بیرون میکند و بس!» متی ۱۲: ۲۲-۲۴
عیسی نزد مردم یهود هرگز صلاحیت و اعتباری را که شایسته مسیح موعودی که یهودیان به آن باور داشتند و برای قرن ها انتظارش را می کشیدند نداشت؛ او کاملا خوار و مردود بود؛ برای نمونه برای یک یهودی حتی تصور اینکه مسیح موعود خانه و کاشانه ای برای سکونت نداشته باشد قابل پذیرش نبود؟
57در راه، شخصی به عیسی گفت: «هرجا بروی، تو را پیروی خواهم کرد.» 58عیسی پاسخ داد: «روباهان را لانههاست و مرغان هوا را آشیانهها، امّا پسر انسان را جای سر نهادن نیست.» لوقا ۹: ۵۷و۵۸
اما بدتر از همه زمانی بود که عیسی به دست رهبران یهودی محاکمه و به دست رومیان مصلوب شد؛ مردم یهود شاهد بودند که چگونه سربازان رومی (کسانی که یهودیان را به استعمار خود در آورده بودند) عیسی را با چوب و چماق کتک زدند و با شلاق بدنش را مجروح کردند و صلیبی چوبین بر دوش او نهادند و از کوچه پس کوچه های اورشلیم عبور دادند ؛ در نهایت بر تپه جلجتا خارج از شهر بر صلیبی چوبین بین دو مجرم و آدمکش مصلوبش کردند؛ در آن وضعیت صورت متورم، مجروح، کبود و آغشته به خون عیسی دیگر حتی قابل تشخیص نیز نبود؛ بدن عریانش نیز غرق در خون بود آیا این شخص می توانست مسیح موعود یهودیان باشد؟ حتی تصور این موضوع نزد یهودیان مشمئزکننده بود!؟ (توصیه من این است که یک بار فیلم «مصائب مسیح» به کارگردانی مِل گیبسون را تماشا کنید؛ در این فیلم سعی شده است تا حد امکان وقایع محکومیت و مصلوب شدن مسیح که با حقایق تاریخی تطابق بسیار دارد با دقت به تصویر کشیده شود.)
اشعیا در فصل ۵۲: ۱۴ تاکید می کند:
14چنانکه بسیاری از او در حیرت شدند -
چراکه ظاهرش چنان تباه شده بود که دیگر به انسان نمیمانست،
و چهرهاش چنان مخدوش که دیگر به بنیآدم شبیه نبود -
اشعیا ۵۲: ۱۴
این وضعیت چقدر با آن تصویری که برای قرن های متمادی یهودیان از مسیح موعودشان در ذهن داشتند متفاوت بود؛ مسیح موعودی که می بایست دشمنان یهود را مغلوب سازد حال توسط همین دشمنان با خواری و ذلت غیر قابل توصیف به بدترین وضع بر صلیب اعدام شده بود و پیلاتوس رومی برای مسخره کردن یهودیان تقصیر نامه ای بالای صلیب مسیح نسب کرد که بر آن نوشته شده بود« این است عیسی پادشاه یهود»! تذکر این مورد مهم است که صلیب مخوف ترین وسیله اعدام رومیان بود که صرفا برای بدترین جنایتکاران و خیانتکاران بکار می رفت.
اگر عیسی جنگجویی قوی و فرمانده نظامی می بود که با مریدانش برای آزادی سرزمین اسرائیل از استعمار امپراتور روم می جنگید شاید سخنانش تا حدی برای یهودیان قابل پذیرش می بود یا اگر وی معلمی مذهبی که دست پرورده فریسیان و کاتبان و دوست و همدم کاهنان و رهبران مذهبی و نخبگان اورشلیم می بود و ثروتی هنگفت نیز می داشت شاید مردم او را بعنوان رهبر خود می پذیرفتند!
بنابراین نجات یافتگان یهودی در ابتدای فصل ۵۳ کتاب اشعیا اعتراف می کنند که یهودیان در طول هزاران سال مسیح را نپذیرفتند و او را مردود دانستند زیرا:
۲…او را نه شکل و شمایلی است که بر او بنگریم،
و نه ظاهری که مشتاق او باشیم.
۳خوار و مردود نزد آدمیان،
مرد دردآشنا و رنجدیده.
چون کسی که روی از او بگردانند،
خوار گشت و به حسابش نیاوردیم. اشعیا نبی ۵۳: ۲و۳
توجه شما را به دو آیه بسیار مهم در فصل ۵۲ و ۵۳ جلب می کنم:
13اینک خادم من کامیاب خواهد شد
و به جایگاهی بس والا و رفیع رسیده، سرافراز خواهد گردید.
اشعیا ۵۲: ۱۳
۱۱… و بنده عادل من به معرفت خود بسیاری را عادل خواهد گردانید زیرا كه او گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد نمود.اشعیا ۵۳: ۱۱
جزئیات این دو آیه را بعدا بیشتر شرح خواهم داد ولی فعلا فقط به کلمه «بنده» یا «خادم» که خطاب به مسیح است توجه کنید!
یهوه خدای قادر مطلق خطاب به مسیح او را «بنده من» یا «بنده عادل من» می خواند! («خادم» یا «خادم پارسای من» در کتاب مقدس ترجمه هزاره نو)
توجه کنید که معنی «بنده» همان غلام و نوکر است. مسیح غلام خدای پدر بود که آمده بود تا فرامین و اراده پدر آسمانی را کامل و مو به مو به انجام برساند و عدالتی را ظاهر سازد که هیچ انسانی قادر به انجام آن نبوده است! مسیح شریعت زنده خدا بود و به همین دلیل ردای عدالت را برای ما فراهم کرده است تا با عدالت وی نجات یابیم:
۳۰…زیرا که ارادهٔ خود را طالب نیستم بلکه ارادهٔ پدری که مرا فرستاده است. یوحنا ۵: ۳۰
مسیح خود را از جلال آسمانی اش خالی کرده بود و صورت غلام را پذیرفته بود تا اراده پدر آسمانی را به کمال رساند و عدالت مطلق را برای ما انسان های گناهکار فراهم سازد:
6او که همذات با خدا بود،
از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست،
7بلکه خود را خالی کرد
و ذات غلام پذیرفته،
به شباهت آدمیان درآمد.
8و چون در سیمای بشری یافت شد
خود را خوار ساخت
و تا به مرگ،
حتی مرگ بر صلیب
مطیع گردید. فیلیپیان ۲: ۶-۸
بنابراین عیسی بر خلاف انتظار یهودیان قرن اول همچون غلامی در میان آنان ظاهر شده بود و آمده بود که انسان ها را خدمت کند:
5چنانکه پسر انسان نیز نیامد تا خدمتش کنند، بلکه آمد تا خدمت کند و جانش را چون بهای رهایی در راه بسیاری بنهد.» مرقس ۱۰: ۴۵
همانطور که در بررسی انجیل یوحنا فصل ۱۵ شرح دادم ( به بخش کتاب مقدس برای تمام فصول هفته ۱۶ رجوع کنید) اسرائیل و قوم یهود مانند تاک (درخت انگور) وحشی بود که در طول تاریخ میوه های تلخ از آن پدید آمده است اشعیا نبی به زیبایی این موضوع را این چنین توصیف می کند:
1بگذارید سرود عاشقانۀ خویش را برای محبوبم بسرایم،
سرودی در وصف تاکستانش:
محبوب مرا تاکستانی بود
بر دامن تپهای حاصلخیز.
2او زمینِ آن را کند و آن را از سنگها زُدود،
و بهترین موها را در آن غرس کرد.
برجی نیز در میانش ساخت،
و چَرخُشتی در آن کَند؛
آنگاه به انتظار نشست تا انگور بیاورد،
اما انگورِ تلخ آورد.
3حال ای ساکنان اورشلیم و مردمان یهودا،
میان من و تاکستانم حکم کنید.
4برای تاکستان من دیگر چه میشد کرد، که در آن نکردم؟
پس چرا چون منتظر انگور بودم، انگور تلخ آورد؟
5حال به شما میگویم
با تاکستان خود چه خواهم کرد:
پرچینِ آن را بر خواهم داشت تا خورده شود،
و دیوارش را فرو خواهم ریخت تا پایمال گردد.
6آن را ویرانهای خواهم ساخت
که نه هَرَس خواهد شد
و نه علفهای هرز آن کنده خواهد گشت؛
و خار و خس در آن خواهد رویید.
ابرها را نیز حکم خواهم کرد
که دیگر بر آن باران نبارانند.
7آری، تاکستانِ خداوندِ لشکرها خاندان اسرائیل است،
و مردمان یهودا نهال دلپذیر اویند.
او برای انصاف انتظار کشید،
و اینک خونریزی بود؛
و برای عدالت،
و اینک ناله و فریاد بود!
اشعیا نبی ۵: ۱-۷
نه تنها قوم یهود بلکه همه انسان ها به جای میوه های شیرین عدالت و میوه روح القدس (محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری ..) میوه های تلخ گناه (تنفر، کینه، افسردگی و اندوه، حسادت، ترس، شتابزدگی و بی قراری، بدی و تکبر، شهوت…) به بار آوردند.
اما برخلاف قوم یهود، عیسی مسیح تاک حقیقی بود که مملو از میوه های شیرین روح القدس و عدالت بود:
1«من تاک حقیقی هستم و پدرم باغبان است. یوحنا ۱۵: ۱
به همین منوال عیسی مسیح بر خلاف اسرائیل و یهودیان که غلام خیانتکار و قلابی یَهُوه بودند غلام واقعی و وفادار پدر آسمانی بود.
اسرائیل در سراسر تاریخ، قومی گردنکش و نافرمان و نامطیع بوده اند که اراده یهوه را زیر پا نهاده اند این در حالیست که یک غلام حلقه به گوش اراده و فرمان های مالک و اربابش را بی چون و چرا باید انجام دهد!
خداوند در مورد اسرائیل می گوید:
۲تمامی روز دستانم را دراز کردم
به سوی قومی گردنکش،
که در طریقهای نادرست گام برمیدارند. اشعیا نبی ۶۵: ۲
این در حالی است که فقط یک شخص در طول تاریخ از آدم و حوا گرفته تا آخرین فردی که بر کره خاکی پای خواهد نهاد فرامین الهی را به طور کامل انجام داده است و آن شخص عیسی مسیح غلام واقعی یهوه است.
توجه کنید که هر مخلوقی چه جاندار یا غیر جاندار وجودش قائم به ذات خدا است. هیچ چیزی در جهان هستی مادی یا غیر مادی وجود ندارد که مستقل از خدا باشد. اما زمانی مشکل بوجود می آید که مخلوقی ادعا می کند که دیگرغلام خدا نیست بلکه مستقل و خودش ارباب زندگی اش است این ها غلام هایی هستند که خیانتکار از آب در می آیند و بر علیه ارباب خود طغیان می کنند!
این دقیقا علت سقوط شیطان، فرشتگان شریر و تمام انسان های نسل آدم و حوا است. در حالی که وجود و هستی شان از خدای خالق آسمان و زمین سرچشمه می گیرد و ذرات بنیادی وجودشان به واسطه خدا حرکت می کنند ولی از خدای واقعی اطاعت و تبعیت نمی کنند. هدف چنین غلامان خیانتکاری این است که می خواهند در حالی که از تمام برکات و ثروت ارباب خود استفاده و سو استفاده می کنند اربابان خود باشند؛ آنها ادعای خدایی می کنند! اگر بیاد داشته باشید این دقیقا ترفند شیطان برای فریب آدم و حوا در باغ عدن بود:
4مار به زن گفت: «بهیقین نخواهید مرد.5بلکه خدا میداند روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز خواهد شد و همچون خدا شناسندۀ نیک و بد خواهید بود.» 6چون زن دید که آن درخت خوشخوراک است و چشمنواز، و درختی دلخواه برای افزودن دانش، پس از میوۀ آن گرفت و خورد، و به شوهر خویش نیز که با وی بود داد، و او خورد. پیدایش ۳: ۵و۶
آدم و حوا فریب شیطان را خوردند و نه تنها شبیه خدا نشدند و به اوج ها صعود نکردند بلکه مانند شیطان به ته دره گناه و مرگ سقوط کردند و به اسارت و غلامی مطلق گناه در آمدند. شما یا غلام گناه هستید که به اسارت و مرگ و هلاکت منجر می شود یا غلام خدا که به آزادی واقعی و خوشبختی و حیات منتهی می شود؛ شق سومی وجود ندارد! همه انسان های نسل آدم و حوا گزینه اول را برگزیدند و میوه تلخ آن را نیز با تمام وجودشان در طول تاریخ تجربه کرده اند.
اما برخلاف همه انسان ها، عیسی مسیح غلام واقعی و وفادار خدای پدر بود و وظیفه غلامی را تمام و کمال بجای همه گناهکاران ایفا کرده است و این واقعیت جز کفاره ای است که برای ما فراهم کرده است. عیسی مسیح تاک حقیقی و غلام حقیقی است و اگر کسی به او ایمان آورد عدالت مسیح، میوه های شیرین زندگی اش و فروتنی و اطاعت مطلق او از پدر آسمانی به حساب آن شخص گذاشته خواهد شد!
در اینجا شایسته است که اندکی مکث کنیم و با تامل بر این مفاهیم عمیق، خدای قادر مطلق و خالق آسمان و زمین را که چنین راه نجاتی عظیم و شگفت انگیز برای ما فراهم کرده است ستایش و پرستش کنیم.
ایمانداران واقعی به عیسی مسیح خداوند هر چند غلامان خیانتکار سابق نیستند ولی از غلام ایده آل و مسیح گونه بسیار بسیار فاصله دارند. ایمانداران واقعی با رشد روحانی غلامان وفاداری اند که به آن کمال نزدیکتر می شوند ولی همچنان در هر لحظه محتاج به کفاره عظیم مسیح برای تجربه محبت، فیض و بخشش خدا در زندگی روحانی اند.
۱۵پس چه گوییم؟ آیا گناه بکنیم از آنرو که زیر شریعت نیستیم بلکه زیر فیض؟ حاشا!
۱۶آیا نمیدانید که اگر خویشتن را به بندگی کسی تسلیم کرده، او را اطاعت نمایید، شما آنکس را که او را اطاعت میکنید بنده هستید، خواه گناه را برای مرگ، خواه اطاعت را برای عدالت.
۱۷امّا شکر خدا را که هرچند غلامان گناه میبودید، لیکن الآن از دل، مطیع آن صورت تعلیم گردیدهاید که به آن سپرده شدهاید.
۱۸و از گناه آزاد شده، غلامان عدالت گشتهاید.
رومیان ۶: ۱۵-۱۸
در ادامه در کتاب اشعیا فصل ۵۳ می خوانیم:
۴حال آنکه رنجهای ما بود که او بر خود گرفت
و دردهای ما بود که او حمل کرد،
اما ما او را از جانب خدا مضروب،
و از دست او مصدوم و مبتلا پنداشتیم.
۵حال آنکه به سبب نافرمانیهای ما بدنش سوراخ شد،
و به جهت تقصیرهای ما لِه گشت؛
تأدیبی که ما را سلامتی بخشید بر او آمد،
و به زخمهای او ما شفا مییابیم.
۶همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم،
و هر یک از ما به راه خود رفته بود،
اما خداوند تقصیر جمیع ما را بر وی نهاد. اشعیا ۵۳: ۴-۶
این مرثیه ای است که نه تنها قوم یهود که هر گناهکاری از هر قوم و زبان و ملیتی که مایل است حیات جاویدان داشته باشد باید آن را بسراید و به آن با تمام وجود ایمان داشته باشد!
یهودیان نجات یافته در آیه چهار (۴ اما ما او را از جانب خدا مضروب، و از دست او مصدوم و مبتلا پنداشتیم.) اعتراف می کنند که قوم یهود در طول قرن ها تصور می کردند که خدا عیسی را به دلیل کفر گویی تنبیه و مجازات کرده است و این دقیقا باور یهودیان در طول قرن ها و تا به امروز بوده است.
62آنگاه کاهن اعظم برخاست و خطاب به عیسی گفت: «هیچ پاسخ نمیگویی؟ این چیست که علیه تو شهادت میدهند؟» 63امّا عیسی همچنان خاموش ماند. کاهن اعظم به او گفت: «به خدای زنده سوگندت میدهم که به ما بگویی آیا تو مسیح، پسر خدا هستی؟» 64عیسی پاسخ داد: «تو خود چنین میگویی! و به شما میگویم که از این پس پسر انسان را خواهید دید که به دست راست قدرت نشسته، بر ابرهای آسمان میآید.» 65آنگاه کاهن اعظم گریبان خود را چاک زد و گفت: «کفر گفت! دیگر چه نیاز به شاهد است؟ حال که کفر او را شنیدید، 66حکم شما چیست؟» در پاسخ گفتند: «سزایش مرگ است!» 67آنگاه بر صورت عیسی آبِ دهان انداخته، او را زدند. بعضی نیز به او سیلی زده، 68میگفتند: «ای مسیح، نبوّت کن و بگو چه کسی تو را زد؟» متی ۲۶: ۶۲-۶۸
در تمامی آیات ۴ تا ۶ فصل ۵۳ اشعیا نبی ضمیر جمع «ما» در مقابل ضمیر مفرد «او» جلب توجه می کند.
یک نفر عادل و بی گناه بجای گناهکاران بسیاری متحمل مرگ شد و رنجها، درد ها، نافرمانی ها، تقصیر ها و تادیب آنها را به دوش کشید. آن فرد عادل مضروب، مصدوم، مجروح و مصلوب شد(بدنش سوراخ شد) و در عوض همه کسانی که به او ایمان آوردند از مرض مهلک گناه شفا یافتند! فراموش نکنید که اشعیا در فصل اول وضعیت روحانی انسان گناهکار را چنین توصیف می کند:
تمامی سَر بیمار است،
و تمامی دل، مریض.
6از کف پا تا فرق سر،
در آن هیچ تندرستی نیست؛
سراسر، جراحت و کوفتگی و زخم تازه است،
که نه بخیه شده، نه بسته گشته،
و نه به روغن مرهم گذاشته شده است. اشعیا ۱: ۵-۶
اما بالاخره در فصل ۵۳ پادزهری شگفت انگیز برای این بیماری مهلک پیدا شده است تا ما انسان های دردمند، آشفته، مقصر، دور از خدای قدوس و در حال مرگ را نجات دهد.
این پادزهر همان کفاره مسیح است که هر مار گزیده ای که با ایمان به صلیبش بنگرد او را از مرگ رهایی خواهد داد!
14همانگونه که موسی آن مار را در بیابان برافراشت، پسر انسان نیز باید برافراشته شود، 15تا هر که به او ایمان آوَرَد، حیات جاویدان داشته باشد. یوحنا ۳: ۱۴و۱۵
۱۶زیرا که از انجیل مسیح عار ندارم چونکه قوّت خداست، برای نجات هر کس که ایمان آورد، اوّل یهود و پس یونانی،
۱۷که در آن عدالت خدا مکشوف میشود، از ایمان تا ایمان، چنانکه مکتوب است که عادل به ایمان زیست خواهد نمود. رومیان ۱: ۱۶و۱۷
۲۲یعنی عدالت خدا که بهوسیلهٔ ایمان به عیسی مسیح است، به همه و کلّ آنانی که ایمان آورند. زیرا که هیچ تفاوتی نیست،
۲۳زیرا همه گناه کردهاند واز جلال خدا قاصر میباشند، رومیان ۳: ۲۲و۲۳
توجه کنید که تاکید آیات اشعیا ۵۳: ۴-۶ بر یک نفر است مجددا ملاحظه کنید:
۴حال آنکه رنجهای ما بود که او بر خود گرفت
و دردهای ما بود که او حمل کرد،
اما ما او را از جانب خدا مضروب،
و از دست او مصدوم و مبتلا پنداشتیم.
۵حال آنکه به سبب نافرمانیهای ما بدنش سوراخ شد،
و به جهت تقصیرهای ما لِه گشت؛
تأدیبی که ما را سلامتی بخشید بر او آمد،
و به زخمهای او ما شفا مییابیم.
۶همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم،
و هر یک از ما به راه خود رفته بود،
اما خداوند تقصیر جمیع ما را بر وی نهاد. اشعیا ۵۳: ۴-۶
یک نفر «مرگ» بسیاری را به دوش کشید. اما چگونه چنین چیزی ممکن است؟ مگر می شود یک نفر بجای میلیون ها نفر بمیرد و جریمه گناهان و تقصیرهای آنها را به دوش گیرد؟ مگر می شود یک نفر جهنم ابدی بسیاری را خود متحمل گردد؟ جواب این سوال اساسی و بسیار مهم این است که عیسی مسیح صرفا یک انسان نبود بلکه با داشتن طبیعت و ذات الهی، قادر بود با ظرفیت بی نهایت متحمل جریمه گناه بسیاری شود؛ بنابراین خشم و مجازات عادلانه خدای پدر نسبت به گناه بر مسیح ریخته شد و او تا قطره آخر خشم و داوری الهی را تجربه کرد. درک کامل این حقیقت برای ما انسان ها غیر ممکن است ولی با درکی ناقص نیز می توان عمق و شگفتی کار عظیم خدا را در صلیب مسیح که عدالت و محبت بی نهایت خدا همدیگر را تلاقی می کنند دید. در واقع مسیح به جای ما متحمل مرگ شد.
تعلیم «کفاره جانشینی یا نیابتی مسیح»« substitutionary atonement of Christ» از نظر الهیاتی بسیار مهم است و مرکز ثقل کفاره گناه را در کتاب مقدس تشکیل می دهد.
همانطور که در بالا تاکید کردم لازمه اعتبار چنین کفاره ای این است که عیسی نجات دهنده، طبیعت الهی داشته باشد؛ در کتاب اشعیا نبی نبوت هایی در این زمینه وجود دارند که برای خوانندگان دوران های قبل از میلاد مسیح پوشیده و مبهم بود ولی برای ما کاملا روشن و واضح است به چند نمونه توجه کنید:
14بنابراین خود خداوندگار به شما نشانهای خواهد داد: اینک باکره آبستن شده، پسری خواهد زاد و او را عِمانوئیل نام خواهد نهاد. اشعیا نبی ۷: ۱۴
در آیه فوق کلمه «عمانوئیل» به عبری به معنای «خدا با ما» است. در جایی دیگر مجددا اشعیا نبی در مورد این پسر چنین نبوت می کند:
6زیرا که برای ما کودکی زاده
و پسری به ما بخشیده شد؛
سلطنت بر دوش او خواهد بود
و او ’مشاور شگفتانگیز‘ و ’خدای قدیر‘
و ’پدر سرمدی‘ و ’سَرور صلح‘ خوانده خواهد شد.
7افزونی فرمانروایی و صلح او را پایانی نخواهد بود،
و او بر تخت داوود و بر قلمرو او حکمرانی خواهد کرد،
و آن را به انصاف و عدالت، از حال تا به ابد،
استوار خواهد ساخت و پایدار نگاه خواهد داشت.
غیرت خداوند لشکرها
این را به انجام خواهد رسانید. اشعیا نبی ۹: ۶و۷
در اشعیا ۵۲: ۱۳ یَهُوَه خدا تاکید می کند که بعد از اینکه مسیح(بنده عادل یهوه) ماموریت نجات انسان ها از اسارت گناه و مرگ را با موفقیت به انجام رساند و کامیاب شود آنگاه به مقام «رفیع و والا» سرافراز خواهد شد:
13اینک خادم من کامیاب خواهد شد
و به جایگاهی بس والا و رفیع رسیده، سرافراز خواهد گردید. اشعیا نبی ۵۲: ۱۳
کلمات «بس والا و رفیع» در کتاب اشعیا نبی برای یهوه خدای قادر مطلق بکار رفته است! برای نمونه به آیات زیر توجه کنید:
1در سالی که عُزّیای پادشاه درگذشت، خداوند را دیدم که بر تختی بلند و رفیع نشسته بود و دامنِ ردایش معبد را پر ساخته بود. اشعیا نبی ۶: ۱
15زیرا آن که رفیع و بلندمرتبه است،
آن که در ابدیت ساکن است
و قدوس نامیده میشود،
چنین میگوید:
«من در مکان رفیع و مقدس ساکنم،
و نیز با آن که روح توبهکار و افتاده دارد؛
تا روحِ افتادگان را احیا کنم،
و دل توبهکاران را زنده سازم. اشعیا نبی ۵۷: ۱۵
پولس رسول نیز در فیلیپیان ۲: ۶-۱۱ با همین عبارات جایگاه مسیح را توصیف می کند:
6او که همذات با خدا بود،
از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست،
7بلکه خود را خالی کرد
و ذات غلام پذیرفته،
به شباهت آدمیان درآمد.
8و چون در سیمای بشری یافت شد
خود را خوار ساخت
و تا به مرگ،
حتی مرگ بر صلیب
مطیع گردید.
9پس خدا نیز او را بهغایت سرافراز کرد
و نامی برتر از همۀ نامها بدو بخشید،
10تا به نام عیسی هر زانویی خم شود،
در آسمان، بر زمین و در زیر زمین،
11و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیحْ ’خداوند‘ است،
برای جلال خدای پدر. فیلیپیان ۲: ۶-۱۱
بنابراین شخص عیسی مسیح حقیقتا خدا و حقیقتا انسان بود و به همین دلیل وی قادر بود که کفاره گناه را که مورد قبول و تایید خدای پدر بود برای نجات انسان های گناهکار فراهم سازد.
اشعیا نبی در ادامه فصل ۵۳ می افزاید:
7آزار و ستم دید،
اما دهان نگشود؛
همچون برهای که برای ذبح میبرند،
و چون گوسفندی که نزد پشمبرندهاش خاموش است،
همچنان دهان نگشود.
8با محاکمهای ظالمانه برده شد؛
چه کسی از نسل او سخن تواند گفت،
زیرا او از زمین زندگان منقطع شد،
و به سبب نافرمانی قوم من مضروب گردید؟
9گرچه هیچ خشونت نورزید،
و فریبی در دهانش نبود،
قبرش را با شریران تعیین کردند،
و پس از مرگش، با دولتمندان. اشعیا ۵۳: ۷-۹
همانطور که مجددا ملاحظه می کنید همه جملات زمان ماضی و فعل گذشته دارند زیرا نجات یافتگان یهودی نسل آینده به گذشته نگاه می کنند و وقایع مصلوب شدن مسیح را به صورت مرثیه ای تلخ می سرایند؛ به همین دلیل نبوت اشعیا نبی بسیار شگفت انگیز و حیرت آور است زیرا نه تنها جزئیات وقایع مصلوب شدن مسیح را به تصویر می کشد بلکه به آینده ای بسیار دور نیز اشاره می کند که باقی ماندگان قوم یهود در زمان مصیبت بزرگ توبه می کنند و به مسیح ایمان می آوردند. فراموش نکنید که این نبوت ۷۰۰ سال پیش از تولد عیسی مسیح مکتوب شده است!
این نبوت ثابت می کند که کتاب مقدس کلام زنده و مقتدر خداوند است که هم در جزئیات و هم در کلیات کاملا قابل اعتماد و مکاشفه حقایق الهی است و هر چند همه کتب عهد قدیم و جدید در طول بازه زمانی ۱۵۰۰ سال توسط افراد مختلف و در مکان های مختلف نوشته شده اند همچنان پیام و محتوای آنها از کتاب پیدایش گرفته تا مکاشفه یوحنا رسول کاملا با هم سازگارند و تاریخ گذشته و آینده سقوط و نجات انسان و مبدا و مقصد جهان هستی را بازگو می کنند.
اما اجازه دهید دقیق تر به آیه ۷ نگاهی بیندازیم:
7آزار و ستم دید،
اما دهان نگشود؛
همچون برهای که برای ذبح میبرند،
و چون گوسفندی که نزد پشمبرندهاش خاموش است،
همچنان دهان نگشود. اشعیا نبی ۵۳: ۷
از باغ جتسیمانی گرفته تا تپه جلجتا، هنگامی که تاریک ترین و تلخ ترین رخداد تاریخ بشری در حال وقوع بود مسیح در سکوتی پیروزمندانه همه مصائبی که ظالمانه، بی رحمانه و با خشونتی باورنکردنی یکی پس از دیگری متحمل شد را بدون اینکه کمترین مقاومتی از خود نشان دهد پذیرفت و اعتراضی نکرد!
هنگامی که شاگردانش از ترس رهبران مذهبی یهود مسیح را تک و تنها در باغ جتسیمانی در نیمه شب رها کردند؛ هنگامی که در بیدادگاه رهبران مذهبی او را سیلی زدند و بر صورتش آب دهان انداختند و شاهدان دروغگو اتهامات کذب به او نسبت دادند؛ هنگامی که در محوطه بیرونی خانه کاهن اعظم پطرس او را سه بار انکار کرد؛ هنگامی که سربازان رومی در محوطه کاخ پیلاتوس تاجی از خار بر سرش گذاشتند و با چوب و چماق بر سرش می زدند و مسخره اش میکردند؛ ؛ هنگامی که رومیان با شلاق هایی که در انتهای هر رشته چرمی تکه هایی از استخوان و فلز بسته شده بود بدن او را به شدت مجروح کردند؛هنگامی که پیلاتوس والی رومی در مقرش در اورشلیم مسیح را که از شدت درد تازیانه ها و جراحت های بدنش به سختی می توانست سر پا بایستد نزد انبوهی از جمعیت بر پا داشته بود و آنها فریاد می زدند مصلوبش کن مصلوبش کن؛ هنگامی که پیلاتوس برای خشنودی مردم یهود و رهبران مذهبی، باراباس( قاتل زندانی) را آزاد کرد و مسیح را به سربازان رومی و بی رحم سپرد تا مصلوبش کنند؛ هنگامی که دست ها و پاهایش را با میخ های بزرگی بر چوب های صلیب میخکوب کردند…
مسیح در سکوتی پیروزمندانه، پرجلال و غیر قابل توصیف و آرامشی بی نظیر تمامی این مجازات ظالمانه و ناعادلانه را تحمل کرد و اعتراضی نکرد!
راستی چرا؟ چرا او فریاد نزد؟ چرا او اعتراض نکرد؟ چرا دشمنانش را تهدید به مرگ یا جهنم نکرد؟ چرا؟
حتی ایوب که ناعادلانه متحمل مصیبت بزرگی شده بود لب به اعتراض گشود و با خدا و دوستانش مجادله کرد. در طول تاریخ انسان هایی که ناجوانمردانه یا ناعادلانه محکوم شده اند فریاد زده اند اعتراض کرده اند؛ با اشکها، فریادها، با قلم فرسایی و هزار و یک وسیله دیگر صدای اعتراض شان را به همه رسانده اند ولی عیسی مسیح «آدم دوم و آسمانی» که هرگز گناهی در او یافت نشد و عدالت کامل و مطلق خدا را بر خلاف «آدم اول و خاکی» تحقق بخشید در سکوتی بی همتا متحمل همه آن مصائب ظالمانه شد.
همچون گوسفندی که تا لحظه آخر قربانی شدن مقاومتی از خود نشان نمی دهد و ساکت است او نیز مقاومت نکرد؛ اما راستی چرا؟ جواب این سوال در آیه ۱۰ داده شده است:
10اما خواست خداوند این بود
که او را لِه کرده، به دردها مبتلا سازد.
چون جان خود را قربانی گناه ساخت،
نسل خود را خواهد دید و عمرش دراز خواهد شد،
و ارادۀ خداوند به دست وی به انجام خواهد رسید. اشعیا ۵۳: ۱۰
همه اتفاقات جهان هستی مطابق تقدیر خدا مو به مو، میلیمتر به میلیمتر و ثانیه به ثانیه پیش می روند. در واقعه مصلوب شدن مسیح همه بازیگران از شیطان و فرشتگان شریر گرفته تا رهبران مذهبی قوم یهود، پیلاتوس و سربازان رومی… همه و همه به اراده خودشان نقشی را ایفا کردند که خدا پیش از بنیاد عالم نمایشنامه اش را نوشته بود! این در حالی است که همه انسان ها مسئول اعمال، گفتار و افکارشان هستند و برای تک تک گناهانشان مجازات خواهند شد و درک این موضوع برای ما انسان ها غیر ممکن است.
هیچ احدی نمی تواند خدا را غافلگیر کند. این خدای پدر بود که مسیح را برای کفاره گناهان بسیاری داوری کرد و مسیح به عنوان غلام حلقه به گوش خدای پدر جام شراب غضب و خشم الهی نسبت به گناه را تا قطره آخر سر کشید. خدای پدر گناهان بسیاری را بر او نهاد و عدالت مسیح را همچون ردایی بر تن بسیاری کرد.
17پدر، مرا از این رو دوست میدارد که من جان خود را مینهم تا آن را بازستانم. 18هیچکس آن را از من نمیگیرد، بلکه من به میل خود آن را میدهم. اختیار دارم آن را بدهم و اختیار دارم آن را بازستانم. این حکم را از پدر خود یافتهام.» یوحنا ۱۰: ۱۷و۱۸
21 زیرا او را که گناه نشناخت، در راه ما گناه ساخت تا ما در وی عدالتِ خدا شویم. دوم قرنتیان ۵: ۲۱
در ادامه و در آیه ۸ می خوانیم:
۸با محاکمهای ظالمانه برده شد؛
چه کسی از نسل او سخن تواند گفت،
زیرا او از زمین زندگان منقطع شد،
و به سبب نافرمانی قوم من مضروب گردید؟
اشعیا نبی ۵۳: ۸
مسیح عادل در بیدادگاه رهبران مذهبی یهود در روز جمعه عید فصح یهود زمانی که تازه خورشید طلوع کرده بود به مرگ محکوم شد و ساعت ۹ صبح همان روز سربازان رومی او را بر تپه جلجتا، خارج از اورشلیم در بین دو جنایتکار به دستور پیلاتوس والی رومی سرزمین یهودیه مصلوب کردند. منظور از «چه کسی از نسل او سخن تواند گفت؟زیرا او از زمین زندگان منقطع شد و به سبب نافرمانی قوم من مضروب گردید؟» که رنگ و بوی عبری دارد این است که مردم یهود هم عصر مسیح هرگز ارزیابی درستی از آن واقعه نداشتند زیرا آنها تصور می کردند که عیسی به دلیل کفر گویی از سوی خدا مجازات و مصلوب شده است در حالی که وی به سبب نافرمانی قوم یهود و همه گناهکاران مضروب گردید.
اما نکته قابل توجه در این آیه جمله «ٰزیرا او از زمین زندگان منقطع شد» است که به نحوه مرگ مسیح اشاره می کند یعنی او بطور زود هنگام و خشونت آمیز کشته شد و این دقیقا عبارتی است که حدود یک قرن بعد دانیال نبی که در سرزمین بابل به سر می برد در کتابش و در نبوتی بسیار مهم در رابطه با آینده قوم یهود و ظهور مسیح به آن اشاره می کند:
25پس بدان و بفهم که از صدور فرمان جهت مرمّت و بازسازی اورشلیم تا آمدن مسیحِ رهبر، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود. و اورشلیم با میدان و خَندقش در زمانهای تنگی مرمّت و بازسازی خواهد شد. 26پس از آن شصت و دو هفته، مسیح منقطع خواهد شد و هیچ نخواهد داشت. دانیال نبی ۹: ۲۵و۲۶
برای توضیح و تفسیر کامل آیات معما گونه فوق به مقاله ۱۵ در بخش مقالات رجوع کنید.
اما در اشعیا ۵۳ : ۹ آمده است:
۹گرچه هیچ خشونت نورزید،
و فریبی در دهانش نبود،
قبرش را با شریران تعیین کردند،
و پس از مرگش، با دولتمندان. اشعیا ۵۳: ۹
و این دقیقا اتفاقی بود که در واقعه مصلوب شدن مسیح تحقق یافت. همانطور که اشاره کردم مسیح بین دو جنایتکار مصلوب شد. معمولا بدن کسانی که مصلوب می شدند چندین روز بر روی صلیب می ماند و طعمه حیوانات درنده و پرندگان نیز بودند؛ در نهایت آنچه که از جسد باقی می ماند در جایی خارج از شهر دفن می شد یا در آتش سوزانده می شد. اما برای مسیح و دو جنایتکاری که در آن روز با وی مصلوب شده بودند مسئله فرق می کرد:
31آن روز، روز ’تهیه‘ بود، و روز بعد، شَبّات بزرگ. از آنجا که سران یهود نمیخواستند اجساد تا روز بعد بر صلیب بماند، از پیلاتُس خواستند تا ساق پاهای آن سه تن را بشکنند و اجسادشان را از صلیب پایین بیاورند.یوحنا ۱۹: ۳۱
فراموش نکنید که روز جمعه مصلوب شدن مسیح مصادف با عید مهم و بزرگ فصح (پِسَخ) یهود بود و یهودیان بسیاری از سراسر یهودیه و مناطق اطراف که گاهی از ده ها هزار نیز تجاوز می کردند برای برگزاری این جشن بسیار مهم هر ساله به اورشلیم می آمدند؛ معمولا در این شرایط مطابق اسناد تاریخی موجود اجساد مجرمین را در زباله دانی اورشلیم که به «دره قِدرون» شهرت داشت می انداختند؛ دره قدرون در بخش جنوب شرقی اورشلیم نزدیکی کوه زیتون واقع بود؛ زباله ها را در آنجا می سوزاندند. اما بنا به خواست یوسف (از اهالی رامه) که از اعضای شورای سَنْهِدرین(دادگاه عالی یهود) و در خفا از شاگردان مسیح بود و به دستور پیلاتوس والی رومی، جسد مسیح به او سپرده شد؛ یوسف به کمک نیقودیموس دیگر عضو سنهدرین که فریسی و معلمی بسیار مشهور در اسرائیل بود جسد مسیح را بعد از اینکه به رسم تدفین یهود با عطریات در کفن پیچیدند در قبری که متعلق به خود یوسف و در باغی نزدیکی اورشلیم واقع بود قرار دادند.( طبعا یکی از آرزوهای همه یهودیان مذهبی این است که بعد از مرگ در شهر اورشلیم دفن شوند و یوسف که بسیار ثروتمند و جز رهبران مذهبی یهود هم عصر مسیح بود از این امر مستثنی نبود.)
بدین ترتیب پیشگویی اشعیا نبی هفتصد سال پیش از مسیح دقیقا و مو به مو در واقعه مصلوب شدن و تدفین مسیح تحقق یافت؛ جسد مسیح که مطابق معمول می بایست در قبر شریران انداخته می شد با مداخله یوسف در قبر این شخص ثروتمند نهاده شد!(۹…قبرش را با شریران تعیین کردند،
و پس از مرگش، با دولتمندان.اشعیا ۵۳: ۹)
57هنگام غروب، مردی ثروتمند از اهالی رامَه، یوسف نام، که خودْ شاگرد عیسی شده بود، 58نزد پیلاتُس رفت و جسد عیسی را طلب کرد. پیلاتُس دستور داد به وی بدهند. 59یوسف جسد را برداشته، در کتانی پاک پیچید 60و در مقبرهای تازه که برای خود در صخره تراشیده بود، نهاد و سنگی بزرگ جلو دهانۀ مقبره غلتانید و رفت. 61مریمِ مَجدَلیّه و آن مریم دیگر در آنجا مقابل مقبره نشسته بودند. متی ۲۷: ۵۷-۶۰
در آخر اشعیا نبی می افزاید:
10اما خواست خداوند این بود
که او را لِه کرده، به دردها مبتلا سازد.
چون جان خود را قربانی گناه ساخت،
نسل خود را خواهد دید و عمرش دراز خواهد شد،
و ارادۀ خداوند به دست وی به انجام خواهد رسید.
11ثمرۀ مشقت جان خویش را خواهد دید
و سیر خواهد شد.
خادم پارسای من به معرفت خود بسیاری را پارسا خواهد گردانید،
زیرا گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد کرد.
12بنابراین من نیز او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد،
و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد کرد.
زیرا جان خویش را به کام مرگ ریخت،
و از خطاکاران شمرده شد؛
او گناهان بسیاری را بر دوش کشید،
و برای خطاکاران شفاعت میکند. اشعیا ۵۳: ۱۰-۱۲
بالاخره به پایان فصل نزدیک شدیم؛ اندک اندک فضای داستان ناگهان از دره به اوج، از ذلت به عزت، از مرگ به حیات، از تاج خار به تاج جلال، از چوب صلیب به تخت سلطنت و از غلامی به پادشاهی تغییر می کند!
قسمت نخست آیه ۱۰ که در مورد حاکمیت و تقدیر مطلق خدا در واقعه مصلوب شدن مسیح است را قبلا اندکی توضیح دادم. در ادامه آیه می افزاید:
۱۰…نسل خود را خواهد دید و عمرش دراز خواهد شد،
و ارادۀ خداوند به دست وی به انجام خواهد رسید. اشعیا ۵۳: ۱۰
این آیه اشاره به رستاخیز پرجلال مسیح از مردگان است. غلام عادل یهوه که جان خویش را برای کفاره گناهان بسیاری قربانی کرد و جام تلخ مرگ گناهکاران را تا قطره آخر چشید اینک نسل خود را خواهد دید و عمرش دراز خواهد شد!
اما چه دلیلی وجود دارد که ثابت می کند مسیح در فراهم کردن کفاره گناه کامیاب بوده است و صلیب مسیح به راستی سبب فروکش خشم و داوری الهی نسبت به گناه شده است و تنها راه نجات انسان ها از مرگ ابدی است؟ بخش دوم آیه به این سوال جواب میدهد زیرا مسیح «عمرش دراز خواهد شد و ارادۀ خداوند به دست وی به انجام خواهد رسید.» اما چگونه کسی که مرده است عمرش دراز خواهد شد؟ با قیام از مردگان! این دقیقا مُهر تایید خدای پدر بر کفاره مسیح است؛ قیام مسیح از مردگان ثابت کرد که خدای پدر کفاره مسیح را پذیرفته است و کار نجات انسان تکمیل شده و اراده خدا به انجام رسیده است.
غلام عادل یهوه با پیروزی بر مرگ ثابت کرد که فقط و فقط اوست که قادر است انسان های گناهکار و محکوم به مرگ ابدی را از چنگال شیطان و مرگ رهایی دهد. بدین ترتیب مسیح سر مار کهن را بر زمین کوبید و او را شکست داد؛ مسیح در روز داوری نهایی ابلیس و فرشتگان شریرش را به جهنم ابدی محکوم خواهد کرد.
مسیح با قیامش از مردگان و فراهم کردن کفاره گناهان، جبهه دشمن را در هم کوبید و اسیران بسیاری را از او باز پس گرفت! اسیرانی که در چنگال دشمن گرفتار و در دخمه های ظلمت و تاریکی محبوس بودند اینک به فیض مسیح و محبت پدر به ملکوت نور و حیات منتقل شدند و از مرگ نجات یافتند؛ توضیح فوق جمله «نسل خود را خواهد دید» را برای ما تفسیر می کند؟ نسل مسیح همه کسانی اند که در طول تاریخ از آدم و حوا گرفته تا آخرین انسان روی کره زمین از طریق کفاره مسیح نجات می یابند.
12امّا به همۀ کسانی که او را پذیرفتند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، یعنی به هر کس که به نام او ایمان آورْد؛ 13آنان که نه با تولدی بشری، نه از خواهشِ تن و نه از خواستۀ یک مرد، بلکه از خدا تولد یافتند. یوحنا ۱: ۱۲و۱۳
همه نجات یافتگان، نسل روحانی مسیح (آدم دوم) هستند و ثمره مشقت های وی بشمار می آیند. در ادامه آیه ۱۱ این حقیقت را مجددا تایید می کند:
11ثمرۀ مشقت جان خویش را خواهد دید و سیر خواهد شد. خادم پارسای من به معرفت خود بسیاری را پارسا خواهد گردانید، زیرا گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد کرد. اشعیا نبی ۵۳: ۱۱
در نهایت پیروزی غلام عادل در آیه ۱۲ به پیروزی در میدان جنگی تشبیه شده است که در آن فرمانده سپاه با پیروزی بر دشمنانش غنایم بسیاری بدست می آورند و بین یارانش تقسیم می کند:
12بنابراین من نیز او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد،
و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد کرد… اشعیا نبی ۵۳: ۱۲
در افسسیان ۴: ۷-۱۰ پولس رسول می گوید:
7امّا به هر یک از ما به فراخور اندازۀ بخشش مسیح، فیض بخشیده شده است. 8از این رو میگوید:
«هنگامی که به عرش برین صعود کرد،
اسیران را به اسیری برد
و هدایا به مردم داد.»
9عبارت ’صعود کرد‘، حاکی از چیست، جز آن که به جایهای پستتر زمینی نیز نزول کرد؟ 10او که نزول کرد، همان است که از همۀ آسمانها بسی فراتر رفت، تا همه چیز را پر سازد. افسسیان ۴: ۷-۱۰
همانطور که قبلا نیز اشاره کردم در فصل ۵۲ آیه ۱۳ به صعود مسیح به آسمان و احیا مجدد جلال آسمانی اش اشاره می کند:
13اینک خادم من کامیاب خواهد شد
و به جایگاهی بس والا و رفیع رسیده، سرافراز خواهد گردید.اشعیا نبی ۵۲: ۱۳
این آیات دقیقا با فیلیپیان ۲: ۶-۱۱ مطابقت می کنند:
6او که همذات با خدا بود،
از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست،
7بلکه خود را خالی کرد
و ذات غلام پذیرفته،
به شباهت آدمیان درآمد.
8و چون در سیمای بشری یافت شد
خود را خوار ساخت
و تا به مرگ،
حتی مرگ بر صلیب
مطیع گردید.
9پس خدا نیز او را بهغایت سرافراز کرد
و نامی برتر از همۀ نامها بدو بخشید،
10تا به نام عیسی هر زانویی خم شود،
در آسمان، بر زمین و در زیر زمین،
11و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیحْ ’خداوند‘ است،
برای جلال خدای پدر. فیلیپیان ۲: ۶-۱۱
در انتهای آیه ۱۲ آمده است:
۱۲…زیرا جان خویش را به کام مرگ ریخت،
و از خطاکاران شمرده شد؛
او گناهان بسیاری را بر دوش کشید،
و برای خطاکاران شفاعت میکند. اشعیا ۵۳: ۱۲
در این جملات سه فعل به صورت ماضی یا گذشته (ریخت، شمرده شد و بر دوش کشید) و یک فعل به صورت حال استمراری (شفاعت می کند) است که نشان می دهد مسیح کاهن اعظم برای فرزندانش نزد پدر آسمانی دائما شفاعت می کند.
33کیست که برگزیدگان خدا را متهم کند؟ خداست که آنها را پارسا میشمارد! 34کیست که محکومشان کند؟ مسیحْ عیسی که مرد، بلکه برخیزانیده نیز شد و به دست راست خداست، اوست که برای ما شفاعت میکند! رومیان ۸: ۳۳و۳۴
ملاحظه کردید که نبوت های کتاب اشعیا نبی بسیار شگفت انگیز و حیرت آور هستند. اشعیا نبی هفتصد سال قبل از مسیح می زیست ولی با جزئیاتی بی نظیر واقعه مصلوب شدن مسیح را به تصویر می کشد و مفهوم کفاره مسیح را به زیبایی تفسیر می کند و به مهمترین و حیاتی ترین سوال پاسخ می دهد «چگونه انسان گناهکار و محکوم به مرگ ابدی می تواند نجات یابد و نزد خدا گناهانش بخشیده شود؟»
کتاب اشعیا نبی، انجیل عهد عتیق است که با پیامی مشابه کتاب مکاشفه در عهد جدید نیز پایان می یابد:
17«هان من آسمانی جدید و زمینی جدید خواهم آفرید،
و امور پیشین دیگر به یاد آورده نخواهد شد،
و از ذهن نخواهد گذشت.
18بلکه از آنچه من میآفرینم،
تا ابد شادی و وجد کنید،
اشعیا نبی ۶۵ : ۱۷و۱۸
فیض خداوند عیسی مسیح با شما باشد و بماند. آمین
کتاب اشعیا نبی فصل ۵۳
1چه کسی پیام ما را باور کرده،
و بازوی خداوند بر کِه مکشوف گشته است؟
2زیرا در حضور وی چون نهال،
و همچون ریشهای در زمینِ خشک خواهد رویید.
او را نه شکل و شمایلی است که بر او بنگریم،
و نه ظاهری که مشتاق او باشیم.
3خوار و مردود نزد آدمیان،
مرد دردآشنا و رنجدیده.
چون کسی که روی از او بگردانند،
خوار گشت و به حسابش نیاوردیم.
4حال آنکه رنجهای ما بود که او بر خود گرفت
و دردهای ما بود که او حمل کرد،
اما ما او را از جانب خدا مضروب،
و از دست او مصدوم و مبتلا پنداشتیم.
5حال آنکه به سبب نافرمانیهای ما بدنش سوراخ شد،
و به جهت تقصیرهای ما لِه گشت؛
تأدیبی که ما را سلامتی بخشید بر او آمد،
و به زخمهای او ما شفا مییابیم.
6همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم،
و هر یک از ما به راه خود رفته بود،
اما خداوند تقصیر جمیع ما را بر وی نهاد.
7آزار و ستم دید،
اما دهان نگشود؛
همچون برهای که برای ذبح میبرند،
و چون گوسفندی که نزد پشمبرندهاش خاموش است،
همچنان دهان نگشود.
8با محاکمهای ظالمانه برده شد؛
چه کسی از نسل او سخن تواند گفت،
زیرا او از زمین زندگان منقطع شد،
و به سبب نافرمانی قوم من مضروب گردید؟
9گرچه هیچ خشونت نورزید،
و فریبی در دهانش نبود،
قبرش را با شریران تعیین کردند،
و پس از مرگش، با دولتمندان.
10اما خواست خداوند این بود
که او را لِه کرده، به دردها مبتلا سازد.
چون جان خود را قربانی گناه ساخت،
نسل خود را خواهد دید و عمرش دراز خواهد شد،
و ارادۀ خداوند به دست وی به انجام خواهد رسید.
11ثمرۀ مشقت جان خویش را خواهد دید
و سیر خواهد شد.
خادم پارسای من به معرفت خود بسیاری را پارسا خواهد گردانید،
زیرا گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد کرد.
12بنابراین من نیز او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد،
و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد کرد.
زیرا جان خویش را به کام مرگ ریخت،
و از خطاکاران شمرده شد؛
او گناهان بسیاری را بر دوش کشید،
و برای خطاکاران شفاعت میکند.
راهنمایی
پنجره را ببندید X
با کلیک روی شماره آیات، تفسیر آنها را انتهای متن مطالعه کنید و با کلیک مجدد روی شماره آیات در بخش تفسیر به مکان اول در متن کتاب مقدس برگردید. برخی از آیات به دلیل وضوح معنایی تفسیر نشده اند و با کلیک روی شماره آنها اتفاقی نمی افتد.
همچنین با کلیک روی کلمات آبی رنگ و نگاه داشتن ماوس روی آنها در متن کتاب مقدس اطلاعات بیشتری در مورد آن کلمه در پنجره ای دیگر ظاهر می شود که با حرکت ماوس از روی کلمه آبی رنگ، آن پنجره بسته می شود.